اجازه ویرایش برای همه اعضا

زلال

نویسه گردانی: ZLAL
زلال . ( زُ ) (ع اِ ) : شعری است با طول وزن پلّه ای که بطور مساوی از کم شروع شده و در کم نیز به اتمام می رسد . این نوع شعر دارای 5 الی 11 سطر می باشد . از لحاظ وزن به طولانی ترین سطر که سطر وسطی می باشد « سطر مادر » و سطرهای اطراف آن را « سطرهای قرینه » می گویند . زلال دارای دو نوع ( عروض و آزاد ) می باشد که هرکدام برای خود اصول و تعاریف خاصّی دارند.


توضیح کامل :

در شعر « زلال » ، نحوه ی حرکت اوزان با صعود و نزولشان ، تصویر فتح قلّه ای را در وزن مصوّر مثلثی به تجسّم ذهنی رسانده و فضای هندسی جالبی را در عالم خیال و معنا ، نمایان می سازد .اوزان عروضی در این نوع سبک و قالب شعر ، بیشتر روی آهنگ بیرونی یا روی نوعی حالت ریتمیک و ملودیک موسیقیایی سوار است و بصورت امواج ، صعود و نزول پله ای منظّم دارد .
وزن موسیقیائی زلال ، با معلوم شدن تعداد ضرباهنگ سطر اوّل و یا کشف ریتم سطر مادر بدست می آید.
« زلال » بهترین قالب منظّم تازه بنیاد برای ظهور تخیّل و تصویر در آغوش استعدادهای تازه به میدان رسیده است و جلوه های عاشقانه و حسّ های عرفانی و تصاویر نادر ماورائی در این نوع شعر در زبانی ساده و شفّاف به اوج خود می رسد . به عبارتی ، زلال ، قالبی است بیشتر برای شورهای عاشقانه و عرفانی و ماورائی به زبانی ساده و شفّاف و پیام های اجتماعی را نیز اغلب ، رک و پوست کنده می گوید .
در نزول و صعود وزن مصوّر مثلّثی شعر زلال ، احساسهایی عمیق می توانند تموّج داشته باشند که اغلب حرکات آیینه گونشان از گوشه گوشه های آن نشأت گرفته و سحر سخن با کوتاهترین کلام ، چون شفقی بر سر قلّه ، نمایان است .
این نوع شعر ، زبان خاصّ خودش را دارد و با ریتم خاصّ موسیقیایی بر طبق سلیقه و ذوق شاعر ساخته می شود و دقیقاً حرکتی منظّم در موج های آهنگین را همراهی میکند . شعری زلال واقعی است که علیرغم رعایت ریتم و فاصله ی گام به گام و اصول تعریف شده ی خاصّ خود ، در ریتمی هماهنگ نوشته شود . هرچند که این فنّ ، استادی و مهارت و حوصله ی زیادی می طلبد امّا بعنوان بهترین قالب برای بروز عاطفه ها ، عروس عصر اینترنت و ارتباطات فضایی می باشد . « زلال » تحرّک می خواهد ، چنانچه از طرحش پیداست ، اندازه می خواهد . نظم می خواهد . گوشه می خواهد . برای شکار اسرار و حرفهای مگو ، خلوتی زنده می خواهد . زلال ، دقت و ظرافت و مهارت می خواهد تا در کمترین حجم ، محکمترین یا شیرینترین سخن را در قالبی منظّم و با اصولی پیشرفته تر به عرصه ی ظهور برساند .
معمولا در زلال ، جان کلام در کوچکترین حجمی هنرمندانه ، بصورت شفّاف بیان میگردد.


مزِیّت زلال نویسی :

مهمّترین حسن زلال نویسی در این است که شاعر را مشتاق و مکلّف می کند که هنر خود را بر خلاف عادت گذشته ، در جدیدترین و پیشرفته ترین قالب بی سابقه و بی نظیر نیز به عرصه ی ظهور رسانده و حرف و پیامش را در قالبی حسّاس جمع و جور بکند . و سعی بر این داشته باشد که عصاره ی تصویر در کلام را به صحنه ی دید بکشد . هرچند که این فنّ به دلیل نظم و زبان و خصوصیّات خاص خود ، تمرکز زیادی می طلبد امّا شیرینترین تخیّل و تصویر و احساس را می توان در این قالب به روحی سرزنده و ماندگار پیوند داد .
در « زلال » همه نوع استعداد می تواند میدان بگیرد ، از استعداد کلاسیکی و نیمایی و سپید و آزاد گرفته تا طرح های مختلف ادبی .



انواع زلال :

بطور کلّی « زلال » به چهار نوع تقسیم شده است که عبارتند از :


الف- زلال عروضی قافیه دار

ب- زلال عروضی بدون قافیه

ج- زلال آزاد

د- زلال پیوسته


در هر چهار نوع فوق ، قانون کلّی زلال مراعات می شود ، لیکن با این تفاوت که :

در زلال عروضی قافیه دار ، وزن با آهنگ موسیقیائی روان عروضی پیش می رود و از قافیه نیز بطور حساب شده استفاده می شود . بدین ترتیب که دو سطر اول و دو سطر آخر دارای قافیه و بقیّه ی سطرها یک در میان دارای قافیه می باشند .

در زلال عروضی بدون قافیه ، وزن با آهنگ موسیقییایی روان عروضی پیش می رود اما شاعر مقیّد به قافیه نیست ، می تواند اصلاً استفاده نکند و یا در دو سه سطر ، بعنوان آرایه ی ادبی جهت زیبایی به کار ببرد.
در زلال آزاد ، از آهنگ روان عروضی برای سطرها استفاده نمی شود و مسلماً ردیف و قافیه ای هم در کار نیست .

در زلال پیوسته ، دو یا چند زلال پشت سر هم در یک مضمون نوشته می شوند . به عبارتی ، اگر در یک موضوعی دو یا چند زلال از یک نوع تعریف شده را زیر هم قرار دهیم به آن زلال پیوسته می گویند. در این هم تمام سطرهای قرینه و سطرهای مادر با لنگه های همترازشان در یک وزن و آهنگ و یا در یک اندازه ی هجایی می باشند و این خود سه نوع می باشد :



الف- زلال پیوسته ی عروضی قافیه دار

ب- زلال پیوسته ی عروضی بدون قافیه

ج- زلال پیوسته ی آزاد

توجّه = هرگاه خواستید بدانید که شعری زلال است یا نه ، ابتدا به بندهای ششگانه ی قانون کلّی « زلال » مراجعه فرمایید !

در ضمن ، یکسان بودن وزن سطرهای مادر ، در زلال پیوسته مهم و ضروری می باشد .قابل توجّه است که سطرهای متقارن ، باید آهنگ موسیقیایی این وزن را به هم نزدیک نمایند و با سطر مادر همراهی در ریتم داشته باشند .



قانون کلّی « زلال » :


1- سطر اول و آخر دارای حداکثر پنج ضرباهنگ در وزن مثلّثی عروضی و یا حداکثر شش عدد هجا در وزن مثلّثی آزاد باشد.

2- تعداد ضرباهنگ بین دو سطر ( تفاوت پلّه ای بین دو سطر همجوار از هم ) در وزن مثلثی عروض ، فقط 2 عدد .

و تعداد هجا در وزن مثلثی آزاد حداکثر تا شش عدد که با یک فاصله ی مساوی بطور پله ای نزول و صعود داشته باشد. ( مثال :یعنی اگر تعداد ضرباهنگ سطر دوم از تعداد ضرباهنگ سطر اول ، دوتا بیشتر باشد باید تعداد ضرباهنگ سطر سوم هم از سطر دوم ، دو تا بیشتر باشد . به همین ترتیب دو به دو و پله ای صعود می کند تا سطر مادر و بعد به همان اندازه بطور متقارن و با فاصله ی یکسان کاهش می یابد . )

3- ریتم موسیقیایی از ابتدا تا آخر بطور روان حفظ گردد.

4- تعداد سطرهای هر زلال ، از 5 کمتر و از 11 بیشتر نباشد.

5- سطرها زیر هم نوشته شوند.

6- سطرهای متقارن ، از لحاظ طول وزن عروض یا تعداد هجا و

تعداد ضرباهنگ باهم مساوی باشند .

(توجه:تعداد ضرب بین سطرها در همه ی زلالهای عروضی فقط 2 است )



الف- زلال عروضی قافیه دار



در این نوع ، زلال سوار بر آهنگ و ریتم روان عروضی است .

قانون زلال عروضی قافیه دار:

1- تعداد سطر هر زلال 5 الی 11

2- طول وزن سطرهای اول و آخر حداکثر تا 5 ضرباهنگ

3- تفاوت طول وزن بین دو سطر مساوی با 2 ضرباهنگ

4- طول وزن یا آهنگ سطرهای متقارن باهم مساوی

5- دو سطر اول و آخر زلال هم قافیه و بقیّه ی سطور یک در میان دارای قافیه ( می تواند سطور اول و آخر در شعر قافیه داری که دارای ردیف هم هست، فقط ردیف بشود، مثل زلال شماره ی 3 )

توجّه : ضرباهنگ های ناقص ( در هوا مانده ) به شمارش نمی آیند . به عبارتی ، ترتیب موسیقییائی در نیم هجای اضافه در برخی شعرها که اتفاق می افتد ، رعایت می گردد ، امّا به نوشتار نمی آید ، مثال :

ضرباهنگ مساوی با سه و نیم ، سه نوشته می شود .



به نمونه های زیر توجّه فرمایید :



زلال شماره ی ( 1 )



به نام خدا

خداوند شاه و گدا

عزیزی که جان مرا خلق کرد.

توکّل دریـن ابـتـدا

بدان مقتدا



بررسی شعر بالا :

ض = ضرباهنگ

( قبل از هرچیز وزن و آهنگ سطر مادر را بدست می آوریم تا ببینیم آیا سطرهای متقارن از لحاظ موسیقییائی از مادر تبعیّت کرده اند یا نه ؟! و بدین ترتیب شروع به شمارش تعداد ضرباهنگ در ریتم به تبعیّت از مادر می کنیم . )



2- به نام خدا = 4 ض

1- خداوند شاه و گدا = 6 ض

+- عزیزی که جان مرا خلق کرد. = 8 ض

1- توکّل دریـن ابـتـدا = 6 ض

2- بدان مقتدا = 4 ض



نوع ساختار نظم شعر : عروضی

فرم ضرباهنگ = ( 4-6-8-6-4 )

تعداد ضرباهنگ بین سطرها = 2

تعداد کل سطرها = 5



+= سطر مادر =

عزیزی که جان مرا خلق کرد.

دارای 8 ضرباهنگ

فعولُن فعولُن فعولُن فَــعُــل



1و1= سطرهای قرینه =

خداوند شاه و گدا

توکّل دریـن ابـتـدا

هرکدام دارای 6 ضرباهنگ با وزن موسیقیایی برابر

فعولُن فعولُن فَــعُــل



2و2= سطرهای قرینه =

به نام خدا

بدان مقتدا

هر کدام دارای 4 ضرباهنگ با وزن موسیقیایی برابر

فعولُن فَــعُــل



نتیجه : شعر فوق طبق قانون کلّی « زلال » از نوع شعرهای زلال عروضی قافیه دار محسوب می شود.



زلال شماره ی ( 2 )



بهار را بنگر!

وَ چشم ناز یار را بنگر!

فدای آن لب شیرین پر ز آب عسل

تو گرمی کنار را بنگر!

خمار را بنگر!



بررسی شعر بالا :

ض = ضرباهنگ



2- بهار را بنگر!=3ض

1- وَ چشم ناز یار را بنگر!= 5ض

+- فدای آن لب شیرین پر ز آب عسل= 7ض

1- تو گرمی کنار را بنگر!= 5ض

2- خمار را بنگر!= 3ض



نوع ساختار نظم شعر : عروضی

فرم ضرباهنگ = ( 3-5-7-5-3)

تعداد ضرباهنگ بین سطرها = 2

تعداد کل سطرها = 5



+= سطر مادر = فدای آن لب شیرین پر ز آب عسل

دارای 7 ضرباهنگ

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات



1و1= سطرهای قرینه =

وَ چشم ناز یار را بنگر!

تو گرمی کنار را بنگر!

هرکدام دارای 5 ضرباهنگ با وزن موسیقیایی برابر

مفاعلن مفاعلن فعلات



2و2= سطرهای قرینه =

بهار را بنگر!

خمار را بنگر!

هر کدام دارای 3 ضرباهنگ با وزن موسیقیایی برابر

مفاعلن فعلات



نتیجه : شعر فوق طبق قانون کلّی « زلال » از نوع شعرهای زلال عروضی قافیه دار محسوب می شود



به نمونه دیگر توجّه فرمایید:



زلال شماره ی ( 3 )



به تو گفتم برو!

تأخیر مکن صبحدم برو!

این شب دوباره جان مرا می درد وَ تو

خوشدل مباش بر دوسه لب بوسه های پر ز غم برو!

دیدم کسی زپشت صدا میکند تورا و تو هی پرسه می زنی!

انگار عـاشقی به مـن ، اگـر آماده ای سپرم بر تو تمام دلم برو!

باری بـرو برای جهانی امیــر باش بــرو ای شکستــه دل

خود را اسیر درد مکن پای هـزاران عـدم بـــرو!

دریا برای شعله نمی نازد عار کن!

اینبار نجوش هیچدم برو!

برو! محکم برو!



بررسی شعر بالا :

ض = ضرباهنگ



5- به تو گفتم برو!=4ض

4- تأخیر مکن صبحدم برو!=6ض

3- این شب دوباره جان مرا می دَرد وَ تو=8ض

2- خوشدل مباش بر دوسه لب بوسه های پر ز غم برو!=10ض

1- دیدم کسی زپشت صدا میزند تورا و تو هی پرسه می زنی=12ض

+- انگار عـاشقی به مـن،اگـر آماده ای سپرم بر تو تمام دلم برو!=14ض

1- باری بـرو برای جهانی امیــر باش بــرو ای شکستــه دل=12ض

2- خود را اسیر درد مکن پای هـزاران عـدم بـــرو!=10ض

3- دریا برای شعله نمی نازد عار کن!=8ض

4- اینبار نجوش هیچدم برو!=6ض

5- برو! محکم برو!=4ض



نوع ساختار نظم شعر : عروضی

فرم ضرباهنگ = ( 4-6-8-10-12-14-12-10-8-6-4 )

تعداد ضرباهنگ بین سطرها = 2

تعداد کل سطرها = 11



+= سطر مادر =

انگار عـاشقی به مـن،اگـر آماده ای سپرم بر تو تمام دلم برو!

دارای 14 ضرباهنگ



1و1= سطرهای قرینه =

دیدم کسی زپشت صدا میزند تورا و تو هی پرسه می زنی

باری بـرو برای جهانی امیــر باش بــرو ای شکستــه دل

هرکدام دارای 12 ضرباهنگ با وزن موسیقیایی برابر



2و2= سطرهای قرینه =

خوشدل مباش بر دوسه لب بوسه های پر ز غم برو!

خود را اسیر درد مکن پای هـزاران عـدم بـــرو!

هر کدام دارای 10 ضرباهنگ با وزن موسیقیایی برابر



3و3= سطرهای قرینه =

این شب دوباره جان مرا می درد وَ تو

دریا برای شعله نمی نازد عار کن!

هرکدام دارای 8 ضرباهنگ با وزن موسیقیائی برابر



4و4= سطرهای قرینه =

تأخیر مکن صبحدم برو!

اینبار نجوش هیچدم برو!

هرکدام دارای 6 ضرباهنگ با وزن موسیقیائی برابر



5و5 = سطرهای قرینه =

به تو گفتم برو!

برو! محکم برو!

هرکدام دارای 4 ضرباهنگ با وزن موسیقیائی برابر



نتیجه : شعر فوق طبق قانون کلّی « زلال » از نوع شعرهای زلال عروضی قافیه دار محسوب می شود.



به نمونه ی دیگر توجّه فرمایید :



زلال شماره ی ( 4 )



عشــق را

می پرستـم عشق را

قطره ای وحشت نـدارم از بُتان

بر دل دیوانه با یک بوسه بستم عشق را

بـاز آتش می زنم بـر خویشتن در عالم دیـوانـگی

باز از بند منیّت های بی معنای سر در گم گسستم عشق را

عقل مغـرور آسمانم را غبـار آمیـز نتوانست کرد

ناگهان تسلیم شد چون دید مستم عشق را

نام عشقم عشق خواهد مانـد

بـاز هستم عشق را

عشــق را



بررسی شعر فوق :



5- عشــق را=2ض

4- می پرستـم عشق را= 4ض

3- قطره ای وحشت نـدارم از بتان= 6ض

2- بر دل دیوانه با یک بوسه بستم عشق را= 8ض

1- بـاز آتش می زنم بـر خویشتن در عالم دیـوانـگی=10ض

+- باز از بند منیّت های بی معنای سر در گم گسستم عشق را=12ض

1- عقل مغـرور آسمانم را غبـار آمیـز نتوانست کرد= 10ض

2- ناگهان تسلیم شد چون دید مستم عشق را= 8ض

3- نام عشقم عشق خواهد مانـد= 6ض

4- بـاز هستم عشق را= 4ض

5- عشــق را= 2ض



نوع ساختار نظم شعر : عروضی

فرم ضرباهنگ = ( 2-4-6-8-10-12-10-8-6-4-2 )

تعداد ضرباهنگ بین سطرها = 2

تعداد کل سطرها = 11



+= سطر مادر =

باز از بند منیّت های بی معنای سر در گم گسستم عشق را

دارای 12 ضرباهنگ



1و1= سطرهای قرینه =

بـاز آتش می زنم بـر خویشتن در عالم دیـوانـگی

عقل مغـرور آسمانم را غبـار آمیـز نتوانست کرد

هرکدام دارای 10 ضرباهنگ با وزن موسیقیایی برابر



2و2= سطرهای قرینه =

بر دل دیوانه با یک بوسه بستم عشق را

ناگهان تسلیم شد چون دید مستم عشق را

هر کدام دارای 8 ضرباهنگ با وزن موسیقیایی برابر



3و3= سطرهای قرینه =

قطره ای وحشت نـدارم از بتان

نام عشقم عشق خواهد مانـْدْ

هرکدام دارای 6 ضرباهنگ با وزن موسیقیائی برابر



4و4= سطرهای قرینه =

می پرستـم عشق را

بـاز هستم عشق را

هرکدام دارای 4 ضرباهنگ با وزن موسیقیائی برابر



5و5 = سطرهای قرینه =

عشــق را

عشــق را

هرکدام دارای 2 ضرباهنگ با وزن موسیقیائی برابر

نتیجه : شعر فوق طبق قانون کلّی « زلال » از نوع شعرهای زلال عروضی قافیه دار محسوب می شود.



زلال شماره ی ( 5 )



چشمت هنوز

مـانـنـد آفتـاب روز

رود عطش روانده به لب های آب

ای وای و داد ازین حرارت مابین این دو سوز

اشکم فغان نمود وَ گشتم کباب

باشد به داغ جان فروز

عشقم بـروز



بررسی شعر فوق :



3- چشمت هنوز = 3ض

2- مـانـنـد آفتـاب روز = 5ض

1- رود عطش روانده به لب های آب = 7ض

+- ای وای و داد ازین حرارت مابین این دو سوز = 9ض

1- اشکم فغان نمود وَ گشتم کباب = 7ض

2- باشد به داغ جان فروز = 5ض

3- عشقم بـروز = 3ض



نوع ساختار نظم شعر : عروضی

فرم ضرباهنگ = ( 3-5-7-9-7-5-3 )

تعداد ضرباهنگ بین سطرها = 2

(توجه:تعداد ضرب بین سطرها در همه ی زلالهای عروضی فقط 2 است )

تعداد کل سطرها = 7



+= سطر مادر =

ای وای و داد ازین حرارت مابین این دو سوز

دارای 9 ضرباهنگ



1و1= سطرهای قرینه =

رود عطش روانده به لب های آب

اشکم فغان نمود وَ گشتم کباب

هرکدام دارای 7 ضرباهنگ با وزن موسیقیایی برابر



2و2= سطرهای قرینه =

مـانـنـد آفتـاب روز

باشد به داغ جان فروز

هر کدام دارای 5 ضرباهنگ با وزن موسیقیایی برابر



3و3= سطرهای قرینه =

چشمت هنوز

عشقم بـروز

هر کدام دارای 3 ضرباهنگ با وزن موسیقیایی برابر

نتیجه : شعر فوق طبق قانون کلّی « زلال » از نوع شعرهای زلال عروضی قافیه دار محسوب می شود.



ب- زلال عروضی بدون قافیه



این نوع زلال ، چنانچه از اسمش پیداست ، دارای ریتم و آهنگ روان عروضی بوده ولی در قید قافیه نمی ماند.

به نمونه ی زیر توجّه فرمایید :



زلال شماره ی ( 6 )



یک نفر آنجا

داخل پارک پر از ماتم

در کنار شمعدانی ها برای خود

نور می گردد وَ باران محبّت زندگانی را

آُف برین مهری که من دارم تو داری !

لا به لای آرزوهایی

اُف برین باور



تشریح و بررسی شعر فوق :

ض = ضرباهنگ



3- یک نفر آنجا (3ض)

2- داخل پارک پر از ماتم (5ض)

1- در کنار شمعدانی ها برای خود (7ض)

+- نور می گردد وَ باران محبّت زندگانی را (9ض)

1- آُف برین مهری که من دارم تو داری! (7ض)

2- لا به لای آرزوهایی (5ض)

3- اُف برین باور (3ض)



نوع ساختار نظم شعر : عروضی

فرم ضرباهنگ ( 3 – 5 – 7 – 9 – 7 – 5 – 3 - )

تعداد ضرباهنگ بین دو سطر = 2

(توجه:تعداد ضرب بین سطرها در همه ی زلالهای عروضی فقط 2 است )

+= سطر مادر = نور می گردد وَ باران محبّت زندگانی را (9ض)



1و1= سطرهای قرینه:

در کنار شمعدانی ها برای خود (7ض)

آُف برین مهری که من دارم تو داری! (7ض)

دارای آهنگ یکسان



2و2 = سطرهای قرینه:

داخل پارک پر از ماتم (5ض)

لا به لای آرزوهایی (5ض)

دارای آهنگ یکسان



3و3 = سطرهای قرینه :

یک نفر آنجا (3ض)

اُف برین باور (3ض)

دارای آهنگ یکسان



طبق قانون کلّی زلال ، شعر فوق زلال و از نوع عروضی بدون قافیه است.

نکته ی قابل توجّه : گاهی اوقات در بعضی زلال ، ضربی که در هوا می ماند به شمارش نمی آید . به عبارتی ، نیم هجای اضافی در ترتیب موسیقیائی شعر رعایت می گردد امّا نوشته نمی شود .



و نمونه ای دیگر :



زلال شماره ی ( 7 )



یـک نفـر آنـجا

زیـر گلهای اقاقی ها

نوحه می خواند برای سالگرد خود

عاشقی از خنده هایش بوی شبنم را نمی گیرد

آه- از این حال تنهائی و بد بختی

درد پشت درد می روید

عشق می میرد



تشریح و بررسی شعر فوق :

ض = ضرباهنگ



3- یـک نفـر آنـجا (3ض)

2- زیـر گلهای اقاقی ها (5ض)

1- نوحه می خواند برای سالگرد خود (7ض)

+- عاشقی از خنده هایش بوی شبنم را نمی گیرد (9ض)

1- آه- از این حال تنهائی و بد بختی (7ض)

2- درد پشت درد می روید (5ض)

3- عشق می میرد (3ض)



نوع ساختار نظم شعر : عروضی

فرم ضرباهنگ ( 3 – 5 – 7 – 9 – 7 – 5 – 3 - )

تعداد ضرباهنگ بین دو سطر = 2

+= سطر مادر = عاشقی از خنده هایش بوی شبنم را نمی گیرد(9ض)



1و1= سطرهای قرینه:

نوحه می خوانَد برای سالگرد خود (7ض)

آه – از این حال تنهائی و بدبختی (7ض)

دارای آهنگ یکسان



2و2 = سطرهای قرینه:

زیر گلهای اقاقی ها (5ض)

درد پشت درد می روید (5ض)

دارای آهنگ یکسان



3و3 = سطرهای قرینه :

یک نفر آنجا (3ض)

عشق می میرد (3ض)

دارای آهنگ یکسان

نتیجه : طبق قانون کلّی زلال ، شعر فوق زلال و از نوع عروضی بدون قافیه است.



نمونه دیگر:

شعر زیر را تشریح و بررسی فرمایید :



زلال شماره ی ( 8 )

ای عشق

پر کن تو مرا اینک

در اوج تمنّـائـی و شـوری

بنشان به لب چشم عطش بر دوسه بوسه

چـندی مگـر آسایـم ازین غـربت رنـج آور و تـاریـک

ای عشق تو ای در همه جا چشمه ی جاری

در قلّه ی چشمان مثلّث

مافوق پلنگم من

بـر تـاب !



تشریح و بررسی شعر فوق :

4- ای عشق (2ض)

3- پر کن تو مرا اینک(4ض)

2- در اوج تمنّـائـی و شـوری(6ض)

1- بنشان به لب چشم عطش بر دوسه بوسه(8ض)

+ چـندی مگـر آسایـم ازین غـربت رنـج آور و تـاریـک(10ض)

1- ای عشق تو ای در همه جا چشمه ی جاری(8ض)

2- در قلّه ی چشمان مثلّث(6ض)

3- مافوق پلنگم من(4ض)

4- بـر تـاب !(2ض)



نوع ساختار نظم شعر : عروضی

فرم ضرباهنگ : ( 2-4-6-8-10-8-6-4-2)

تعداد ضرباهنگ بین دو سطر = 2

+- سطر مادر :چـندی مگر آسایم ازین غـربت رنـج آور وتـاریـک

دارای 10 ضرباهنگ

سطرهای قرینه ی 1 :

1- بنشان به لب چشم عطش بر دوسه بوسه(8ض)

1- ای عشق، تو ای در همه جا چشمه ی جاری(8ض)

هر کدام دارای 8 ضرباهنگ با وزن موسیقیائی برابر



سطرهای قرینه ی 2 :

2- در اوج تمنّـائـی و شـوری(6ض)

2- در قلّه ی چشمان مثلّث(6ض)

هر کدام دارای 6 ضرباهنگ با وزن موسیقیائی برابر



سطرهای قرینه ی 3 :

3- پر کن تو مرا اینک(4ض)

3- مافوق پلنگم من(4ض)

هر کدام دارای 4 ضرباهنگ با وزن موسیقیائی برابر



سطرهای قرینه ی 4 :

4- ای عشق (2ض)

4- بـر تـاب !(2ض)

هر کدام دارای 2 ضرباهنگ با وزن موسیقیائی برابر

نتیجه : شعر فوق طبق قانون کلّی « زلال » از نوع عروضی بدون قافیه است .





ج- زلال آزاد



زلال آزاد مقیّد به ردیف و قافیه و اوزان عروضی نیست و در این نوع از زلال ، بیشتر روی تصویر و تخیّل و کوتاه و محکم گویی و روی آرایه های نادره ، تمرکز حواس می شود . و گاهی هم می بینید که سادگی موضوع بخاطر اهمیت پیام ارجحتر از به کار بردن سایر افاده های ادبی است.

توجّه فرمایید که زلال آزاد ، از قانون کلّی خارج نمی شود . آزادی این ، فقط از قید اوزان عروضی و ردیف قافیه می باشد . در این شعر طبق قانون کلی زلال ، فاصله ی بین سطرها با شمارش هجاها مراعات می گردد.

قانون زلال آزاد:

1- سطر اول و آخر هر کدام دارای حداکثر شش عدد هجا باشد.

2- تعداد هجای بین دو سطر ( تفاوت پلّه ای بین دو سطر همجوار از هم ) حداکثر تا شش عدد بوده و با یک مقدار تفاوت بطور پله ای نزول و صعود داشته باشد. ( تبصره : در زلال آزاد ، معمولاً اختلاف بین سطور با یک هجا را تا حدّی که شکل قالب را به هم نزند ، نادیده می گیرند.)

3- ریتم ساده ی هجایی از ابتدا تا آخر بطور یکسان حفظ گردد.

4- تعداد سطرها از 5 کمتر و از 11 بیشتر نباشد.

5- سطرها زیر هم نوشته شوند.

6- سطرهای قرینه یا متقارن ، از لحاظ طول وزن و تعداد هجا و تعداد ضرباهنگ باهم مساوی باشند .

زلال شماره ی ( 9 )

فـردا

در این مکان

به روی پوست من

نـا مسلمان نـویـسنـد

با خون عشقی که از تو دارم ،

و مـرا به جـای کفـر

بــه دار کشنـد

نمـی دانـد

کسی



تشریح و بررسی شعر فوق :

هـ = هجا = رِیتم = گام

اگر در بررسی ، ریتم یا وزن سطر اوّل برایمان معلوم باشد و یا آهنگ موسیقییائی سطر مادر کشف شود ، تعداد ضرباهنگ یا هجا ها ، آسانتر و درست بدست می آید. مثلاً وزن سطر اوّل در این شعر معادل می شود با : یَفْـعَل = یَــفْ + عَــلْ = 2 هـ

4-فـردا

= فر+دا= ( 2هـ )

3- در این مکان

=در+این+مک+ان= ( 4هـ )

2- به روی پوست من

=به+رو+یِ+پوس+تِ+من ( 6 هـ )

1- نـا مسلمان نـویـسنـد

= نا+مُــ+سَل+مان+نِ+ویـ+سَـنـْ+دْ ( 8 هـ )

+- با خون عشقی که از تو دارم ،

= با+خو+نِ+عش+قی+که+از+تو+دا+رَم ( 10 هـ )

1- و مـرا به جـای کفـر

= و+م+را+به+جا+ی+کف+ر ( 8 هـ )

2- بــه دار کشنـد

= به+دا+ر+ک+شن+د ( 6 هـ )

3- نمـی دانـد

= ن+می+دا+ند ( 4 هـ )

4- کسی

= ک+سی ( 2 هـ )



نوع ساختار نظم شعر : هجایی

فرم هجا = ( 2 – 4 – 6 – 8 – 10 – 8 – 6- 4- 2 )

تعداد هجای بین دو سطر = 2

تعداد کلّ سطرها = 5

+= سطر مادر = دارای 13 هجا

1و1= سطرهای قرینه ( هرکدام دارای 9 هجا و برابر )

2و2= سطرهای قرینه ( هر کدام دارای 5 هجا و برابر )

نتیجه : شعر فوق با توجّه به بررسی های به عمل آمده و با توجه به قانون زلال ، شعر زلال آزاد است .



نمونه ای دیگر از زلال آزاد :

زلال شماره ی ( 10 )

در این زمانه

خدا را دیدن مشکل است

می خواهم پری گیرم از جنس ماوراء

و خـــودم را جـــدا بکنـم

از هر بهانه

بررسی شعر فوق :

هـ = هجا



2- در این زمانه = 5 هـ

1- خدا را دیدن مشکل است = 9 هـ

+- می خواهم پری گیرم از جنس ماوراء = 13 هـ

1- و خـــودم را جـــدا بکنـم = 9 هـ

2- از هر بهانه = 5 هـ



نوع ساختار نظم شعر : هجایی

فرم هجا = ( 5-9-13-9-5 )

تعداد هجای بین سطرها = 4

تعداد کل سطرها= 5

+ = سطر مادر دارای 13 هجا

1و1= سطرهای قرینه= هر کدام دارای 9 هجا و برابر

2و2= سطرهای قرینه= هر کدام دارای 5 هجا و برابر

نتیجه : شعر بالا طبق قانون کلّی زلال از نوع شعرهای زلال آزاد محسوب می شود .





د- زلال پیوسته



دارای دو یا بیشتر ، شعر زلال ، در یک موضوع و مضمون و همسان از لحاظ وزن و تعداد سطور و تقارنها .

زلال پیوسته خود دارای دو نوع ( عروضی و آزاد ) می باشد .

و زلال عروضی نیز به دو نوع ( عروضی قافیه دار و عروضی بدون قافیه ) تقسیم می گردد :

قانون زلال پیوسته ی عروضی قافیه دار:

1= تعداد سطر هر زلال 5 الی 11

2= طول وزن سطرهای اول و آخر حداکثر تا 5 ضرباهنگ

3= تفاوت طول وزن بین دو سطر مساوی با 2 ضرباهنگ

4= طول وزن یا آهنگ سطرهای متقارن باهم مساوی

5= دو سطر اول و آخر هر زلال هم قافیه و بقیّه ی سطور یک در میان دارای قافیه ( می تواند سطور اول و آخر در

شعر قافیه داری که دارای ردیف هم هست، فقط ردیف بشود. )

6= تعداد سطور زلال ها باهم مساوی

7= طول وزن یا آهنگ سطرهای مادر باهم مساوی

نمونه ای از زلال پیوسته ی عروضی قافیه دار :



زلال شماره ی ( 11 )

زلال بگو!

ازان می حلال بگو!

بگو ز وصـل منوّر بـه زیـر پرتو عشق

شبیه چشمه روان شو وَ حرف را در اوج حال بگو!

بگو ز عاشقی از شور و مهربانی و گرمی ، بگو ز خلوت ماه

وَ از قرابت جــاری وَ حکمت و ره کمال بگو!

نه اینکه برکه ی خاموش و بی رمق بشوی!

نه اینکه مثل لال بگو ،

زلال بـگــو!

*

زلال بخوان!

خوش آبتر در عاطفه مان

برایم حال بده از فنون عشوه گری

بیا دو بوسه جلوتر وَ چند چشم معطّر چو آب روان

بخوان به وزن زلال و بزن به ریتم زلال و بنـوش باز مرا

کسی نشسته شبیه تو در اریکه ی قلبم بدون زبان

تکان بده دل بشکسته را کمر به کمر

و راز این حکایت جان

بگیر عیان

*

صدای مرا

بنوش های های مرا

ببین چقدر به یاد تو زنده تر شده ام

من از تبار جنونم شنو به گوش دو چشمت ندای مرا

بیـا که رقص من از دامن نگاه تو اینک چـو آب می ریـزد

نموده ای به خودت پر عجیب ای گل خوشبوی!جای مرا

و من بجز تو کسی را رها نمی بینم

بگیر دردهای مرا

وَ های مرا



یک نمونه ی دیگر از زلال عروضی پیوسته ی قافیه دار :



زلال شماره ی ( 12 )

عاشق شدم تو را

آخــر چــرا مــرا ای آشنـا

در این سرای دلهره باور نمی کنی؟!

دانی کشیده ام ز جدایی من بی خواب و خور چه ها ؟!

دیوانه گشته ام ز غم هجر بی حساب

باری نباشد ا ین چنین روا

غمگین کنی مرا

*

بی تو نمی شود

اوقات را دلم بسر کند

یـا در میـان پنجه ی آتـشْ بیــاری ات

چون اژدها تحمّل سوزش به جانفشانی ام دهـد

ای نیزه های دور دو چشمت نشان مرا

بی رحمی ات فزون شد از عدد

زخمم برین سند

*

بس بی ثمر شدم

گویا هدف به بد نظر شدم

با اینکه زیر پاست زمین با تمامی اش

انگار من به ناز تو در حـاشیه زیر و زبَـر شدم

ای ماه من بتاب که جانی نمانده است

در کوی عشق در به در شدم

پر دردسر شدم

*

فـریـاد از آتشت

کُشتی مرا تو داد از آتشت

ای وای ازان ادای پر از عشوه های شور

کس را ندیده ام که بـه یادت شود آزاد از آتشت

شیرین نگشت بر سر هجران در عالمی

آن تلخی فرهاد از آتشت

ای داد از آتشت



تشریح و بررسی شعر فوق:

ض= ضرباهنگ



3- عاشق شدم تو را = 4 ض

2- آخــر چــرا مــرا ای آشنـا = 6 ض

1- در این سرای دلهره باور نمی کنی؟! = 8 ض

+- دانی کشیده ام ز جدایی من بی خواب و خور چه ها ؟! = 10 ض

1- دیوانه گشته ام ز غم هجر بی حساب = 8 ض

2- باری نباشد این چنین روا = 6 ض

3- غمگین کنی مرا = 4 ض

*

3- بی تو نمی شود = 4ض

2- اوقات را دلم بسر کند = 6ض

1- یا در میان پنجه ی آتش بیاری ات = 8ض

+- چون اژدها تحمّل سوزش به جانفشانی ام دهد = 10 ض

1- ای نیزه های دور دو چشمت نشان مرا = 8 ض

2- بی رحمی ات فزون شد از عدد = 6 ض

3- زخمم برین سند = 4 ض

*

3- بس بی ثمر شدم = 4 ض

2- گویا هدف به بد نظر شدم = 6 ض

1- با اینکه زیر پاست زمین با تمامی اش = 8 ض

+- انگار من به ناز تو در حاشیه زیر و زبر شدم = 10 ض

1- ای ماه من بتاب که جانی نمانده است = 8 ض

2- در کوی عشق در به در شدم = 6 ض

3- پر دردسر شدم = 4 ض

*

3- فریاد از آتشت = 4 ض

2- کُشتی مرا تو داد از آتشت = 6 ض

1- ای وای ازان ادای پر از عشوه های شور = 8 ض

+- کس را ندیده ام که به یادت شود آزاد از آتشت = 10 ض

1- شیرین نگشت بر سر هجران در عالمی = 8 ض

2- آن تلخی فرهاد از آتشت = 6 ض

3- ای داد از آتشت = 4 ض



نوع ساختار نظم شعر : عروضی

فرم ضرباهنگ ( 4-6-8-10-8-6-4 )

تعداد ضرباهنگ بین دو سطر = 2

تعداد سطور هر زلال = 7

+= سطور مادر:

دانی کشیده ام ز جدایی من بی خواب و خور چه ها ؟! = 10 ض

چون اژدها تحمّل سوزش به جانفشانی ام دهد = 10 ض

انگار من به ناز تو در حاشیه زیر و زبر شدم = 10 ض

کس را ندیده ام که به یادت شود آزاد از آتشت = 10 ض

هرچهار سطر متقارن مادر ، با همدیگر در یک طول وزن و آهنگ قرار دارند

سطرهای قرینه : ( 1 )

در این سرای دلهره باور نمی کنی؟! = 8 ض

دیوانه گشته ام ز غم هجر بی حساب = 8 ض

یا در میان پنجه ی آتش بیاری ات = 8ض

ای نیزه های دور دو چشمت نشان مرا = 8 ض

با اینکه زیر پاست زمین با تمامی اش = 8 ض

ای ماه من بتاب که جانی نمانده است = 8 ض

ای وای ازان ادای پر از عشوه های شور = 8 ض

شیرین نگشت بر سر هجران در عالمی = 8 ض

هر هشت سطر متقارن با همدیگر دارای طول وزن و آهنگ یکسان هستند .

سطرهای قرینه: ( 2 )

آخــر چــرا مــرا ای آشنـا = 6 ض

باری نباشد این چنین روا = 6 ض

اوقات را دلم بسر کند = 6ض

بی رحمی ات فزون شد از عدد = 6 ض

گویا هدف به بد نظر شدم = 6 ض

در کوی عشق در به در شدم = 6 ض

کُشتی مرا تو داد از آتشت = 6 ض

آن تلخی فرهاد از آتشت = 6 ض

هر هشت سطر متقارن با همدیگر دارای طول وزن و آهنگ و ضرباهنگ موسیقییائی یکسان هستند .

سطرهای قرینه: ( 3 )

عاشق شدم تو را = 4 ض

غمگین کنی مرا = 4 ض

بی تو نمی شود = 4ض

زخمم برین سند = 4 ض

بس بی ثمر شدم = 4 ض

پر دردسر شدم = 4 ض

فریاد از آتشت = 4 ض

ای داد از آتشت = 4 ض

هر هشت سطر متقارن با همدیگر دارای طول وزن و آهنگ و ضرباهنگ موسیقییائی یکسان هستند .

نتیجه : طبق قانون زلال ، شعر فوق زلال و از نوع عروضی پیوسته ی قافیه دار می باشد .


مطالب بالا برگرفته از نوشته های خالق زلال ، مهندس ابوالفضل عظیمی بیلوردی ، شاعر معاصر متخلص به دادا می باشد .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۲ ثانیه
زلال . [ زُ ] (اِ) کرمی را گویند که در میان برف بهم رسد و آن پرده ای است پر از آب صاف و آن آب را زلال خوانند و آن کرم را اندک حیاتی و...
زلال . [ زُ ] (ع اِ) حیوان خرداندام سفیدی است که هر گاه بمیرد آن را در آب گذارند و آب را سرد کند. (از ذیل اقرب الموارد) : فهیئوا الی الزل...
زلال . [ زُ ] (ع ص ) ماء زلال ؛ آب شیرین و خوشگوار. (منتهی الارب ). آب شیرین خوشگوار زود فروشونده به حلق . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ...
زلال . [ زِ / زُ ] (ع ص ) هر مایع صاف بی دُرد و روشن و صاف از هر مایعی ... (ناظم الاطباء) : دُر در صدف اگر ز لطافت کند سخن برگ گل است جلوه ک...
« زلال » نام قالب و سبک شعر می باشد . توضیحات کامل سبک زلال ( بر گرفته از مقالات دادا بیلوردی ): *** تاریخ پیدایش و تعریف و قوانین قالب شعر...
« شهر زلال » لقبی است که افتخاراً به شهر تبریز داده شده است . علتش هم این است که چون « سبک شعر زلال » برای اولین بار بتوسط یک جوان تبریزی ( دادا ) ا...
آب زلال . [ ب ِ زُ ] (اِخ ) آب زرد. نام یکی از دو آبراهه ٔ رود جراحی .
زلال . ( زُ ) (ع اِ ) : شعری است با طول وزن پلّه ای که بطور مساوی از کم شروع شده و در کم نیز به اتمام می رسد . این نوع شعر دارای 5 الی 11 سطر می باشد...
سَبک زُلال / زلال . ( زُ ) (ع اِ ) : روشی ابداعی در شعر نویسی به توسط خالق شعر زلال ، دادا ابوالفضل عظیمی بیلوردی می باشد . اینک به توضیح مفصل این ...
سبک شعر زلال با ایجاد انقلاب و تنوّع در موسیقی شعر ، دارای قالب های عروضی می باشد که شاعران زلالسرا با استفاده از آن قالب ها و اوزان ، هنر خود را به ن...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
ناشناس
۱۳۸۹/۱۲/۱۴ Iran
0
0

تعدا دی از شاعران معاصر از جمله کارشناسان شعری سایت "شعر نو" به نشانی www.shereno.com
اعتقاد دارند که این شیوه قبلا توسط شاعری از اهالی اورمیه بنام آقای محمد فردین ابداع شده و آقای ابوالفضل عظیمی بیلوردی متخلص به - دادا- با تغییراتی و تبدیل نام آن به زلال آنرا بعنوان ابداع خود معرفی کرده است - بهر حال این موضوع قابل بررسی است . وتا زمانی که نتیجه و مبدع آن مشخص نشود - قطعی بودن این ادعا محل تردید است .

علی عظیمی
۱۳۹۰/۱۲/۲۰ Iran
1
0

متنی از پروفسور حکیم آوا

( محقق و استاد ادبیات دانشگاه تاجیکستان )

در خصوص شعر زلال + دو زلال از ایشان:



از روزی که شعر زلال به توسط جناب دادا بیلوردی به عالم ادبیات معاصر وارد شد، دو سال سپری می شود.طی این مدت کوتاه سبک زلال هواداران و پیروان خودرا کسب کرد.جای خوشحالی است که امروز شاعرانی از ممالک ایران،افغانستان،تاجیکستان،آذربایجان، عربستان و ... در این سبک شعر ایجاد می کنند.بر پایه اطلاعی که بنده دارم امروزه حدود 200 نفر در نقاط مختلف جهان زلال می گویند و برخی بعد از آشنایی با زلال، سراغ شکل های دیگر شعری نرفته اند. شاعران بسیاری هستند که اگر بخواهیم نام ببریم در مجال مطلب نمی گنجد و از اینکه این رشد ادامه دارد شاید عده ای از قلم افتاده باشند و دلگیر شوند. بی شک، شاعران قدرتمندی هستند که از سبک جدید « زلال » استقبال کرده و با کمال مهارت زلال می گویند.
مسلماً در بدیعیت یک شعر،ابعاد هنری آن یعنی: سبک بدیعی، قوانین ژانری، ریتم و آهنگ و کاربرد و صنایع و آرایه های ادبی و ساختار بیرونی قابل توجّه است. تحقیق و بررسی ابعاد هنری شعر زلال نیاز به کاوش های عمیق و دقیق دارد، زیرا در یک نگرش سطحی نمی توان همه ی ویژگی های زلال را به عنوان پدیده ای جدید در عالم شعر، برشمرد. با این حال آن چه غیر قابل انکار است ظرفیت و توان قالب زلال می باشد که پاسخگوی همه ی انتظارات یک شاعر است و شایسته می باشد از این ظرفیت ها که در انواع و قالب های شعری دیگر نیز کم نیستند، استفاده ی ماهرانه ای صورت گیرد، بعید نیست که بشنویم: زلالی خلق خواهد شد که کام همه ی تشنگان ادب را در این قالب زیبا شیرین خواهد کرد.چنین امری اتفاق نخواهد افتاد مگر با تلاش و زحمات پیگیرانه ی زلالسرایانی ماهر.

خوشبختانه زلال هایی که تا امروز ایجاد شده اند اکثراً نوید دهنده ی آینده ای درخشان از سبک زلال می باشند. هیچ جای تردید نیست که زلال در آینده ای نه چندان دور جایگاه واقعی خود را در ادبیات جهانی کسب خواهد کرد.

دکتر ثریّای حکیم اوا، استاد دانشگاه خجند. تاجیکستان.
شعر زلال ۲۰ اسفند ۱۳۹۰
دو زلال از سرکار خانم دکتر ثرّیا حکیم اوا :




جلوه (زلال عروضی قافیه دار)


پنجـره ام بـاز شد

مرغ ِ دل، آماده ی پرواز شد

می روم اکنون بـه تمـاشـای پسِ ِ پـنجـره

صفحه ای از زندگی آغاز شد

عشق مرا ناز شد





نگار می رسد (زلال عروضی قافیه دار)


نگار می رسد

نگـار ِ بـا وقـار می رسـد

دلـم بـرای او بهـانـه جـو نـمی شـود

دوباره آن قرار می رسد

خمار می رسد

زلال
۱۳۹۱/۰۷/۲۹ Iran
0
0

با سلام خدمت خوانندگان عزیز
از زمانی که شعر زلال به توسط دادا بیلوردی معرفی شده است حسودان نمی دانند چه گونه به تهمت و افترا وارد شوند و دارند سر در گم می گردند.
مورد بررسی شد، اینگونه شعر و قالبی اصلاً قبلاً وجود نداشته و سند و مدرکی از سوی مدّعی ها نیست. لذا این قالب را اولین بار دادا بیلوردی در بهمن ماه سال 1388 به عالم ادبیات ارائه داده است.

عشق اللهی
۱۳۹۱/۱۲/۳۰ Iran
0
0

علائم اساسی سبک جدید و قالب جدید بودن یک شعر

برای اینکه بهتر به کرسی قضاوت و تأمل نشسته و جان مطلب را به عرصه ی ظهور برسانیم باید به عباراتی اشاره داشته باشیم:

هنجار چیست؟

هنجار از لحاظ معنی لغوی یعنی : راه ، طریق، اصول و قاعده

و در بحث های ادبی، منظور، روال رایج وعادات معمول در سبک ها می باشد.

به عنوان مثال: در قالب های منظوم سبک کلاسیک دوره اول و دوم، عنوان های زیر، هنجار هستند:

1- بیت

2- مصرع

3- شکل مستطیلی ساختار( که از بیت تشکیل می گردد)



و در قالب های منثور نیز عنوانهای زیر هنجار هستند:

1- نا منظمی طول سطور از همدیگر

2- عدم چینش سطور بر اساس تعریف و در نتیجه عدم تشکیل ساختارمنظم و عدم شکل مشخص قالب

3- عدم محدودیت و عدم تعریف ساختاری در حجم محتوا

بدیهی است که گویش نیز در این عوامل بی تأثیر نیست. لیکن اگر تغییر گویش، جدا از تغییر ساختار باشد، ارتباط با به روز شدن تصاویر و لهجه دارد نه ساختار شکنی. لهجه و بیان در هر زمان در داخل قالب، به موازات زمان قابل تغییر است.

و امروزه هنجار در زبان، بدون ساختار شکنی ، نمی تواند علامتی از یک سبک جهانی باشد. زیرا که الآن در همین کشور خودمان دارند به هزار سلیقه ی زبانی و لهجه و بیان، شعر می نویسند و هنوز هم که هنوز است، واژه ی « اندر» که مربوط به لهجه های چندین قرن پیش است در اشعارمان جریان دارد. بدیهی است که چنین رویداد هایی به تغییرات دوره ای لهجه ها مربوط می شود و حتّی حذف « اندر» نیز نشانی از ساختار شکنی و ایجاد قالب جدید و سبک نوین نمی تواند باشد.

بنابر این وقتی که می گوییم فلان شعر دارای قالب جدید و سبکی نوین است یعنی اینکه: در آن هنجار شکنی و ساختار شکنی به معنای واقعی روی داده است.



ساختار شکنی در شعر به معنای واقعی چیست؟



ساختار شکنی در شعر به معنای واقعی این است که در آن ، هنجار شکنی روی بدهد.

یعنی شعر، به حالتی بیفتد که دقیقاً عین آن حالت قبلاً رایج نبوده است.

هنجاری را بشکند و یکی دیگر بردارد.

هنجارهایی داشته باشد که قبلاً نبوده اند.

و آن وقت است که جار می کشد: من سبک هستم.

قالب های منظم شعر کلاسیک دوره اول و دوم که همه دارای بیت هستند، موسیقی خاصّی را دنبال می کنند.

اگر قرار باشد که در همین ساختارها ، تغییری اساسی روی دهد، باید این تغییر در موسیقی قالب هم تأثیر گذار باشد. لیکن چنانکه شکل قالب تغییر می یابد نظم و شکل ملودیا نیز تغییر می یابد.

در حقیقت، ملودی تکرار مصراع که لنگه ی بیت است، مشخصه ی قالب های منظم کلاسیک می باشد، حالا باید سبک جدید در موسیقی هم چنان نظمی ایجاد نماید که این نظم و انضباط ، متفاوت از اولی و در عین حال لازم و قابل اجرا باشد. برعکس این نمی شود مگر از قطعه های ادبی نامنظم و بدون شکل سبک نثر بر موسیقی ادبیات تحمیل گردد. مثلاً موسیقی در قطعاتی از قالب های سبک نثر که دارای سطور نامنظم هستند، نمی تواند مؤثرتر بوده و ایجاد هیجان و نشاط کند، لذا ساختارشکنی در شعری که با انقلاب در موسیقی شروع می شود، نمی تواند جدا از نظم باشد. دقت داشته باشید که هیچکدام از کلام بدون وزن نیستند. حتی صحبتهای معمولی ما نیز دارای وزن هستند، لذا منظور ما در ساختار شکنی، نه وزن، بلکه نظم می باشد. عرض می دارد: اگر ساختار شکنی در شعر روی دهد و آن ساختار شکنی ایجاد سبکی نوین را باعث گردد و در موسیقی چنان انقلابی ایجاد نماید که از نظم پیروی می کند اما هیچگونه تقلیدی در آن نیست، به آن سبک و قالب جدید و بی نظیر می گویند. بدیهی است که در غیر اینصورت حتماً در قالب های مختلف سبک نثر درجا زده ایم.

ورق های بیشماری از تاریخ ادبیات ما، چنان می نمایاند که باید آگاهانه قدم برداشته و موجبات دل آزردگی دانشمندان تیز هوش نسل آینده را فراهم نسازیم.

علائم سبک بودن در شعر زلال برای دانشمندان زلالدل و منصف ادبیّات روشن است. لذا برای اینکه بتوانیم این همه مطالب را بصورت علمی هضم کنیم مجبوریم بدون رودر بایستی به میدان بحث در خصوص زلال وارد بشویم...( مقاله ی اثبات سبک زلال = http://hagzolal.blogfa.com/cat-11.aspx )

پس عنایت داشته باشید که تا این تاریخ شکل قالب در سبک ها بدین قرار است:

۱- مستطیل و مربع = مربوط به سبک منظوم کلاسیک ( مثل: غزل-مثنوی-قصیده-دوبیتی-چهارپاره-رباعی...)

۲- بدون شکل = مربوط به سبک منثور کلاسیک ( مثل: نثر مرسل،نثر مسجع،نثر شکسته،نثر محاوره ای، نثر نوشتاری، نثر بینابین،نثر فنی... )

۳- مثلث و لوزی = مربوط به سبک زلال ( مثل انواع زلال عروضی قافیه دار،بی قافیه،تمام قافیه، پیوسته...)



خادم اهل قلم

دادا بیلوردی

چهاردهم بهمن ماه 1391


منبع: http://hagzolal.blogfa.com/cat-20.aspx

عشق اللهی
۱۳۹۱/۱۲/۳۰ Iran
0
0

اثبات سبک زلال



تمامی مخالفان سبک زلال میتوانند جوابشان را از این مقاله بردارند

و دوستان زلال نیز جهت اطلاع مرور فرمایند.



( این مقاله را بسیار با دقت و با حوصله بخوانید )













به نام خدا

خداوند شاه و گدا

عزیزی که جان مرا خلق کرد.

توکل درین ابتدا

بدان مقتدا





تعریف سبک

لغت « سبک » در اصل یعنی : قالب ریزی فلزات و ریخته گری

و همچنین به معنای روش و طریقه است. اما این معنا در مقوله ی شعر نیاز به تشریح دارد.

سبک در شعر یعنی: روشی که منحصر به فرد باشد و شعر با آن روش، نوع خودش را بشناساند و یا به عبارتی : سبک در شعر عبارت است از طریقه ای که سروده،با آن خودش را از دیگر شعرها در جهان ادبیات متمایز گرداند.



انواع سبک

بطور کلی در جهان، دو نوع سبک شعر وجود دارد و دیگر سبک ها زیر شاخه های آن هستند. و آن دو سبک عبارتنداز:



1- سبک محتوایی

2- سبک فرمی



اینک به توضیح هر کدام می پردازم:



۱- سبک محتوایی:

عبارت است از نحوه ی بیان و خوانشی که در آن به کار می رود. شاید این نحوه به روالی ساده یا پیچیده و با آرایه هایی مصوّر گردد که زمان نیز در آن بی تاثیر نیست.

سبک محتوایی خود به دو بخش تقسیم می گردد که عبارتند از:

الف- سبکهای مکانی:

عبارت از سبک ایرانی، سبک مصری، سبک آمریکایی، سبک انگلستانی، سبک فرانسوی ( یا سبک اروپایی)، سبک ژاپنی و....

ب- سبکهای زبانی:

عبارت از سبک فارسی(ترکستانی، عراقی، اصفهانی ...)، سبک انگلیسی، سبک عربی، سبک آلمانی، سبک ترکی و....

تذکر: در گذشته روی سبک فارسی تقسیم بندی دقیقی صورت نگرفته است و این کار بسیار با عجله انجام یافته و متاسفانه قرنها ست ما نسل به نسل، مقلدّ چنین تقسیم بندی بسیار کلی و ساده هستیم و یکی از علّتهای کند بودن پیشرفت ادبیاتمان نیز همین است. این تقسیم بندی های گذرا بخصوص به جریان گذاشتن عبارتهایی چون دوره ی بازگشت، خود عامل تنبل پروری و سدّی برای پیشرفت نسل جدید ادبیات ما می باشد. لذا در هیچ ادبیاتی دوره ی بازگشت نداریم. در غیر این صورت و با تصور اینکه زمان در سبک ها تاثیر دارد، ادبیات ما رشدی نکرده و در همان دوره ی اول ( کلاسیک) در جا می زند. اما اگر قبول داشته باشیم که در زمان حال قرار داریم پس باید این را هم بقبولانیم که شعر در هر سبکی استعداد پیشرفت و تغییر دارد و چرخش زمان به تغییر جدیدی از فرم و بیان و محتوا سبب خواهد شد. آیا بر این فکر کرده اید که علت اینکه خیلی ها می خواهند از قالب فرار کنند چیست؟! برای اینکه تنبل پروری را در جوامع بشری رواج داده اند. و ما هیچوقت این خیانتها را هضم نخواهیم کرد. امروزه اگر بخواهند فرهنگ موسیقی فارسی و ترکی این تمدن بزرگ را از بین ببرند ابتدا قالب های عروضی شعر را از مُد می اندازند. و این یعنی خیانت .

چرا برخی از جوانان ما از قانون و عروض و قالب فرار می کنند؟! چرا کم کم اصالت موسیقی های ما به جای اینکه با تنوّعی شور انگیز ثبات پیدا کنند، از بین می روند!؟ چرا باید بنیان فرهنگ و اصالت ما این چنین شکاف بر دارد؟

آیا می دانید علتش چیست؟! علتش به قلّه نشاندن احساس های هرج و مرج و بدون در و دیوار ی است که به عنوان فرهنگ ( که معلوم نیست از کجای دنیا هم سرچشمه گرفته) بر پیکره ی شعر فارسی و ترکی تزریق می شود. البته نزدیک به نود و نه درصد آنهایی که از قالب فرار کرده اند از لحاظ عروض و فنون شعری بی سوادند و اگر درست کنکاش شود خواهیم دید که یک غزل درست و حسابی هم ندارند. اما تبلیغ چنان قوی است که فرار از وزن و قالب و ساختار ، نرم نرمک بر ذهن اساتید عروض نیز اثر می گذارد. دوستم استاد غزل است اما نثر را بر غزل ترجیح می دهد!!! خیلی جالبه!!! آن طوری که هایکوی ژاپن را تبلیغ می کنند به بایاتی آذربایجان تعصبی ندارند!!! یارو خجالت می کشد که غزلش را در شکل قالب قانونی خودش آرایش کند. ابیاتش را می برد و زیر هم می نویسد تا شبیه یکی از قالبهای سبک منثور کلاسیک بنماید.

براستی، خلق سخن در قالب های عروضی مهارت و شایستگی می خواهد، برای اینکه شاعر شدن کار هرکس نیست. کسی که از قافیه یابی خسته شده باشد و از نظم و وزن فرار کرده و به قالب شعر اهمیتی نداده باشد ، به اصالت ادبیات مملکتش در عرصه ی شعر کمکی نکرده است. چنانکه اگر یک زرگر، نتواند نگین انگشتری را ساییده و جلا بخشد خارج از جرگه ی هنرمندان است. متن های زیبای تخیل انگیز بدون قانون و قالب و نظم از دوران حضرت آدم (ع) بوده و خواهد بود. چه بهتر که توانائی خلق سخن در قالب منظوم را داشته و بر تاثیر و زیبائی حرفمان بیفزاییم.



روان تشنه ی ما را به جرعه ای دریاب

چو می دهنـد زلال خضر ز جام جمت

حافظ



۲- سبک فرمی

عبارت است از نحوه ی شکل گیری خارجی شعر و نحوه ی قرارگیری ابیات یا سطور در ساختار خارجی قالبی که دارای تعریف و قانون و اندازه می باشد و بطور کلی به دو بخش تقسیم می گردد:



الف- دوره اول

ب- دوره دوم



الف – سبک های دوره ی اول:

سبک فرمی دوره ی اول به دو نوع بوده:

۱- سبک کلاسیک اولیه ی اصیل

۲- سبک کلاسیک اولیه ی ترانه

در سبک های کلاسیک، هر چند که اغلب، پیام و بیان در محتوای کلام، تحت تاثیر گذشت زمان ، متغیر می باشد، اما عامل شکل گیری در ساختار شعر کلاسیک، « بیت » می باشد.

بیت یعنی دو مصرع که از لحاظ طول وزن باهم مساوی هستند. چه بطور طبقاتی در ترانه قرار گیرند و چه در تک بیتی ، غزل و...

مثال در شعر زبان فارسی و زبان ترکی:

بطور کلی همه ی اشعاری که شکل ساختاری آنها به صورت مربع و مستطیل در می آید در سبک منظوم کلاسیک قرار دارند (غزل، رباعی،مثنوی، قصیده،دوبیتی،تک بیتی، یا ترکیبی از غزل و مثنوی و ترکیبهایی مانند اینها مثل مخمس... و یا ترکیبی از ابیات کوچک و بزرگ در ترانه های کلاسیک که در این صورت ابیات با مصرع های مساوی و مستقل که به شکل ساختاری مربع و مستطیل در می آیند و روی هم چینش دارند. و در شعر ترکی مثال: بایاتی،غزل،مثنوی، بئشلیک، گرایلی، قوشما، دیوانی و....)

آن که در سبک فرمی دوره ی اول (کلاسیک)، شکل ساختاری را پی ریزی می کند، بیت ها هستند که چه بطور مستقل و چه بطور جمعی یا ترکیبی، بطوری که مصرع هایشان همسایه ی دیوار به دیوار باشند،تشکیل یافته است.

فرض کنید فرم زیر یک تک بیتی یا بیت کوچکی از ترانه ی کلاسیک است:



فاعلاتن فاعلاتن قاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات



بصورت مستطیل در آمد

حالا اگر دو بیت، زیر هم قرار گیرند شاید بطور کلی بصورت مربع یا مستطیل در می آید.



فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات



این روند ویرایش در قالب هایی چون غزل و رباعی یک پارچه شکل می گیرد اما ممکن است در برخی ترانه های کلاسیک مستطیل های خوابیده، بطور نامنظم و کوتاه و بلند روی هم قرار گیرند، اینطوری:



فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات



فاعلاتن فاعلاتن فاعلان

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات



فاعلاتن فاعلاتن فاعلانن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات



در ترانه ی فوق ، بیت اول یک مستطیل خوابیده ، بیت دوم یک مستطیل خوابیده و کمی بزرگتر از اولی، بیت سوم یک مستطیل خوابیده و کمی بزرگتر از بالایی ها. و بدین ترتیب بیت ها، مستطیل های خوابیده روی هم را نمایان می سازند.

پس شکل های مربع و مستطیل که اساس تشکیلشان از « بیت » شروع شده است در سبک فرمی دوره ی اول جای می گیرد و قالب های سبک منظوم کلاسیک دوره ی اول عبارتند از :

۱- قصیده

۲- غزل

۳- قطعه

۴- مثنوی

۵- ترجیع بند

۶- ترکیب بند

۷- مسمط

۸- مستزاد

۹- رباعی

۱۰- دوبیتی

۱۱- تصنیف

۱۲- چارپاره

۱۳- مفردات

۱۴- ترانه ها کلاسیکی

و امثالهم...



مثالی از چند فرم کلاسیک:



فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن



مربع ، مستطیل (غزل)



فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن



مستطیل (غزل)





لاحول ولا قوت الاّ بالله

لاحول ولا قوت الاّ بالله

لاحول ولا قوت الاّ بالله

لاحول ولا قوت الاّ بالله



مستطیل یا مربع ( رباعی)





فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن



مستطیل (تک بیتی)



فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن



مستطیل ( مثنوی، قصیده )



فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات



فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات



فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن



فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات



فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات



مستطیل (ترانه )

( تشکیل شده از مسطیل های کوتاه و بلند با چینش روی هم )





فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات فاعلاتن فاعلات



فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات



فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات



مستطیل، مربع (ترانه)





فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات



فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات



فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات



مستطیل (ترانه)



در هر حال ، در ترانه های کلاسیک هم ، اثری پیدا نخواهیم کرد که بدون « بیت» باشد. بنابر این « بیت » یعنی دو مصرع مساوی که وقتی زیر هم ویرایش شوند شکل ساختاری مستطیل را تشکیل می دهند. چه مستطیل ساده باشد و چه مرکب.



ب- سبک های دوره دوم :



۱- سبک کلاسیک ثانویه اصیل ( در این زبان و بیان متغیر و به روز بوده اما فرم ساختاری از نوع کلاسیک اولیه است)

۲- سبک کلاسیک ثانویه ترانه ( در این زبان و بیان متفاوت و به روز بوده اما فرم ساختاری از نوع کلاسیک اولیه است)



یک بیت مثال از کلاسیک اولیه:



ای پسته ی تو خنده زده بر حدیث قند

مشتـاقم از بـرای خـدا یـک شکر بخند





یک بیت مثال از کلاسیک ثانویه:



در جبهه ی تبسم ما رعد و برق شو

رگبار زن به محنت و خمپاره ای بخند



توجه:

هیچوقت به جای کلاسیک اولیه عبارت «زبان کهن» و به جای کلاسیک ثانویه ، عبارت « زبان نو » نگذارید. ما در شعر، زبان نو و زبان کهنه نداریم. در بین کلاسیک های اولیه چنان بیت هایی پیدا می شود که به روزتر از امروز است و در میان کلاسیک های ثانویه، غزل هایی پیدا می شود که دیروزی تر از امروز است. اگر امروز کسی غزلی بنویسد که عبارتهایی از آن را تا به حال،مخاطب ندیده است تصور خواهد کرد که غزلی امروزی بوده و خلاقیت تازه ای در عبارات رخ داده ، در حالی که بهتر از آنها را قبلاً به کار برده اند. مثلاً اگر امروز شاعری در غزلش عبارتهایی چون « پلنگ عشق » و « نهنگ فقر » را به کار برده باشد این چنین استعاره ای بر مخاطبی که تا به حال نخوانده است تازه گی خواهد داشت . مثال از دیوان شمس:

پلنگ عشق چه ترسد ز رنگ و بوی جهان؟

نهنـگ فقـر چـه تـرسـد ز دوزخ آشــامـی؟



عبارت « پلنگ عشق » تا زمانی که پلنگ ها در جنگل های دنیا زاد و ولد می کنند جدید و به روز است.

و یا غزلی از عبدالجبار کاکایی که از کلاسیک ثانویه بوده و حال و هوای کلاسیک اولیه را می دهد. اما حرفی دارد که عین آن را قبلاً نگفته اند. بنابر این هر شعر در هر زمانی لذت بخصوصی دارد . عبارتهایی چون « این شعر در زبان کهنه » است و « آن شعر در زبان نو است » را از دکان ها بردارید. چون اندیشه ها فرق می کنند و عصاره ی اشعار ، هر کدام در یک رنگ است، لذا دوره ی بازگشت نیز نداریم. ادبیات ما مستعد پیشرفت است. با وجود کلماتی چون ساغر و می و میکده و مست و قبا در یک غزل، نمی توان گفت که آن غزل ، برگشت کرده و امروزی نیست. نوع پیام و بیان، اندیشه و القای طریق در شعر ، از نشانه های پیشرفت شعر امروز می باشد. لیکن پیشرفتی که از روی منطق باشد نه اینکه دوباره قالب انواع نثر را از روی نا توانی ترویج نماییم!



باران گــرفت و گریـــه ی پنـهان مــا ندید

خوابیــد شهــر و خـواب پریشان مـا ندیـد

تـاوان بـی نـزاکتی از عــاشقـان گـــرفت

آن کـور دل کــــه چاک گریبـان مـــا ندیـد

مــا خــود بریـــده ایــم قبـا را مگر کسی

در روز مـــرگ پیــکر عــریــان مـــــا ندیــد

بــر ایــل مــا چـه رفت که دلتنگ ما نشد

در عکس ما چه دید که در جان ما ندید؟!

مست است آنـکــه یــاد حریفـان ما نکرد

خــواب است آنکه خون شهیدان ما ندید

عبدالجبار کاکایی



۳- سبک زلال ( قالبهای تعریف شده ای مثل زلال عروضی قافیه دار، زلال عروضی بی قافیه، زلال عروضی پیوسته، زلال آزاد و... که فرمشان مثلث و لوزی و به ندرت بیضی و دایره می باشند در این سبک قرار دارند)



مثالی از چند فرم زلال



فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن



مثلث (زلال تکی)





فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن









فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن



فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن



فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن



فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن



فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن



فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن



فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن



مثلث (زلال پیوسته )





فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن



فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن



فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن



فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن



فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن



فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن



فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن



مثلث ( زلال پیوسته)





مستفعلن

مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن

مستفعلن



مثلث (زلال تکی ۱۱ سطری)





مستفعلن

مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن

مستفعلن



مثلث ( زلال تکی ۱۱ سطری)





مستفعلن

مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن

مستفعلن



مستفعلن

مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن

مستفعلن



مستفعلن

مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن مستفعلن

مستفعلن مستفعلن

مستفعلن



مثلث ( زلال پیوسته )



سبک زلال، سبکی جهانی است و شکل ساختار خارجی قالب هایش طبق قانون نوشتاری ، بصورت لوزی و دایره و مثلث و بیضی در می آید.

هم اکنون قالب های زیر در شعر فارسی و ترکی در سبک زلال قرار دارند:



۱- زلال عروضی قافیه دار

۲- زلال عروضی بی قافیه

۳- زلال عروضی تمام قافیه

۴- زلال آزاد

۵- زلال عروضی قافیه دار پیوسته

۶- زلال عروضی بی قافیه پیوسته

۷- زلال عروضی تمام قافیه پیوسته

۸- زلال عروضی یک در میان قافیه

۹- زلال آزاد پیوسته



قانون نوشتاری در زلال

در زلال، وقتی که سطرهای قرینه و سطر مادر متناسب طول وزنشان ، آرایش می شوند، شکل خارجی شعر در کنار صفحه به حالت مثلث و در وسط صفحه به حالت لوزی و یا به ندرت به صورت بیضی و دایره در می آید. چنان که بر هر مربع و مستطیلی در قالب های سبک دوره ی اول نمی توان غزل، رباعی و... گفت ، به هر مثلث و لوزی نیز نمی توان زلال نام نهاد. برای اینکه اینها تعریف و قانون دارند و آرایش ساختار از روی تعریف و قانون صورت می گیرد. بنابر این وقتی نوشته ای از این قوانین و تعاریف خارج گشت، نام قابل تعریفی چون زلال را بر خود نخواهد گرفت.

در زلال، سطر مادر که در وسط قالب قرار می گیرد از لحاظ تعداد هجا و طول وزن ، بزرگترین است و سطور قرینه طبق تعریف، هرچه از مادر فاصله می گیرند کوچکتر می شوند. شاید شاعری زلال بنویسد و قالبش را ویرایش نکند و بی سلیقه نگهدارد این کار در قالب هایی چون غزل و رباعی و...هم صورت می گیرد اما آنکه اهل فن است زود تشخیص می دهد که شعر مورد نظر آیا واقعاً زلال یا غزل است یا نه؟. لذا بهتر است که جهت افزایش زیبائی ساختار، نظافت در شعر رعایت گردد.

وقتی که در زلال از سطور قرینه صحبت به میان می آید، منظور سطرهای هم طول و دوقلویی هستند که در بینشان جدایی افتاده و در فاصله ی مساوی از سطر مادر ( به طوری که سطر مادر در میانشان باشد)، قرار می گیرند.

با این تعریف به عنوان مثال، نام ساختار زیر را نمی توان زلال نهاد:



فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات



فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن



فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات



امثال فرم بالا مربوط به دوره ی اول بوده و در ردیف ترانه های کلاسیکی قرار گرفته و اینگونه اشعاری را در گذشته نوشته اند، برای اینکه دارای « بیت» می باشند و « بیت » همانا مستطیل ساز است.

بنابر این فرم بالا به دلیل قرار گرفتن در انحصار هنجار کلاسیکی از ردیف سبک زلال خارج می باشد. هنجار در اینجا همان شکل مربع یا مستطیل است که مختص دوره ی اول بوده است. ( خواهشمند است دوستان عزیز در مطالعه ی سبک زلال موشکافی ها ی منطقی داشته و در قضاوتهایشان عجله نفرمایند، چرا که یک شبهه، چه بسا جوانانی علاقمند بر زلال را از ادامه ی کارشان سست و بی مسئولیت گرداند.)

اگر عنایت داشته باشید می بینیم این نوع شعر که در طبقه ی سبک فرمی دوره ی اول قرار گرفته است از مستطیل های خوابیده ی کوتاه و بلند، که از شکل های هنجار کلاسیک می باشد تشکیل یافته و دارای بیت می باشد. «بیت» ( چه کوتاه چه بلند) از هنجارهای کلاسیکی در دوره ی اول است. توجه فرمایید:



فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات



فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

.

امثال فرم بالا که ناشی از ابیات می باشد، در یک هنجار قرار دارند. اما زلال به علت خروج از هنجار کلاسیکی و دارا بودن راز « ۲ » سطر به سطر، به تغییر بیان باعث می گردد که همین تغییر بیان ، یکی دیگر از دلایل سبک بودن شعر زلال می باشد.

با این توصیف، فرم زیر که اختصاصاً مربوط به زلال است، بعنوان سبک در ادبیات جهانی، جایگاه بخصوصی دارد. در اینجا از «مستطیل» خبری نیست برای اینکه از «بیت» خبری نیست. اینجا صحبت از سطر مادر است. صحبت از سطر قرینه است. صحبت از ضرباهنگ است.



فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات



نگاه کلی به سبک را مرور می کنیم:



انواع سبک در جهان:

۱- سبک محتوایی( سبک های مکانی، سبک های زبانی)

۲- سبک فرمی (سبک های دوره اول، سبک های دوره دوم)

سبک های مکانی (محلی): عبارت از سبک ایرانی، سبک مصری، سبک آمریکایی، سبک انگلستانی، سبک فرانسوی ( یا سبک اروپایی)، سبک ژاپنی و....

سبک های زبانی: عبارت از سبک فارسی(ترکستانی، عراقی، اصفهانی ...)، سبک انگلیسی، سبک عربی، سبک آلمانی، سبک ترکی و....

سبک های دوره اول:

۱- سبک کلاسیک اولیه ی اصیل ( قالب هایی چون غزل، مثنوی، رباعی که فرمشان مربع و مستطیل است ....در این سبک قرار دارند)

۲- سبک کلاسیک اولیه ی ترانه ( قالب های مختلف ترانه که شکل گیری شان بر اساس بیت بوده و اغلب به صورت مستطیل هایی طبقاتی و پلّه ای در می آید در این سبک قرار دارند)

سبک های دوره دوم :

۱- سبک کلاسیک ثانویه اصیل ( در این زبان و بیان متغیر و به روز بوده اما فرم ساختاری از نوع کلاسیک اولیه است)... مثل سبک فارسی ایرانی، سبک فارسی افغانی، سبک فارسی تاجیکی، سبک ترکی آذربایجانی، سبک ترکی استانبولی، سبک عربی عراقی و....

۲- سبک کلاسیک ثانویه ترانه ( در این زبان و بیان متفاوت و به روز بوده اما فرم ساختاری از نوع کلاسیک اولیه است)

۳- سبک زلال ( قالبهای تعریف شده ای مثل زلال عروضی قافیه دار، زلال عروضی بی قافیه، زلال عروضی پیوسته، زلال آزاد و... که فرمشان مثلث و لوزی و به ندرت بیضی و دایره می باشند در این سبک قرار دارند)

توجه: آنچه را که ما مورد بحث قرار می دهیم بر حسب نیاز بیشتر مربوط به شعر زبان فارسی و زبان ترکی می باشد.



توجه ( تشخیص اثر از روی شکل قانونی قالب ):



پس عنایت داشته باشید که تا این تاریخ شکل قالب در سبک ها بدین قرار است:

۱- مستطیل و مربع = مربوط به سبک منظوم کلاسیک ( مثل: غزل-مثنوی-قصیده-دوبیتی-چهارپاره-رباعی...)

۲- بدون شکل = مربوط به سبک منثور کلاسیک ( مثل: نثر مرسل،نثر مسجع،نثر شکسته،نثر محاوره ای، نثر نوشتاری، نثر بینابین،نثر فنی... )

۳- مثلث و لوزی = مربوط به سبک زلال ( مثل انواع زلال عروضی قافیه دار،بی قافیه،تمام قافیه، پیوسته...)



هنجار چیست؟



روشی است که مدّت مدیدی عادت باشد، مثلاً: « بیت » به عنوان هنجار در قالب های سبک کلاسیک که شکل قالب را نیز به فرم مستطیل و مربع نشان می دهد، دخالت دارد. در اشعار کلاسیکی « بیت » عامل تشکیل این هنجار است و هر بیت ویرایش شده ، اغلب بصورت مستطیلی خوابیده دیده می شود و گاهاً این مستطیل های خوابیده در ترانه های کلاسیکی بصورت پلکانی روی هم قرار می گیرند بنابر این یک ترانه ی کلاسیکی می تواند ترکیبی از چند مستطیل کوچک و بزرگ باشد. و همچنین در رباعی و غزل و.....

توجه: بیان و خوانش می تواند چسبیده به هنجار باشد.



انحراف از هنجار چیست؟



یعنی ترک عادت و خارج شدن از روش رایج

وقتی می گوییم در زلال ، انحراف از هنجار صورت گرفته و « انحراف از هنجار » نشانه ی سبک بودن است ، یعنی این:

در زلال از بیت خبری نیست

در زلال از مربع و مستطیل خبری نیست

در زلال از عروض هموار خبری نیست ( عروض هموار این است که مثل غزل همه ی بیتها و مصرع ها از اول تا آخر در یک طول و وزن و چینش ارکان باقی بمانند)



در عوض:

در کلاسیک از سطر مادر خبری نیست

در کلاسیک از سطور قرینه خبری نیست

در کلاسیک از راز (۲) خبری نیست ( راز ۲ یعنی اینکه فاصله ی سطرها از لحاظ تعداد هجا از هم مساوی و در نوع عروضی فقط با فاصله ی دو ضرباهنگ از همدیگر قرار گیرند )



این عوامل در بیان نیز بی تاثیر نیستند.

شما یک غزل شش بیتی را با احساس بخوانید و ضبط کنید. همزمان یک زلال عروضی قافیه دار نه سطری را نیز با احساس بخوانید و ضبط کنید، سپس به صدایتان گوش کنید و مقایسه فرمایید ببینید چقدر از لحاظ بیان با همدیگر فرق دارند؟! همین تفاوت بیان ، حاصلی از تفاوت هنجار است.



« انحراف از هنجار» نشانه ی سبک بودن است.

آیا سبک شناسان و محققین و اساتید ادبی ما، کاری به این بزرگی را نمی بینند؟!



به چند بیت غزلی از حضرت حافظ توجه فرمایید:



کی شعــر تــر انگیــزد خاطر که حزین باشد

صد نکتـه ازیـن معنی گفتیـم و همین باشد

از لعل تــــو گــر یـابــم انگشتـــری زیـنـهـــار

صد ملک سلیـمـانـــــم در زیــــر نگین باشد

غمناک نبـایــد بـــود از طعن حســود ای دل

شایــد که چــو وا بیــنـی خیر تو درین باشد

هر کــو نکند فهمی زیـن کلک خیــال انگیــز

نقشش به حــرام ار خود صورتگر چین باشد

آن نیست که حافظ را رنـدی بشد از خـاطــر

کاین سابقـه ی پیشیـن تـا روز پسین باشد



و به دنبالش زلال زیر را نیز بخوانید:



مثالی از زلال:



شعر تر می بایدت

صافی ِ تو در هنر می بایدت

عشقبازی در زمین ِ ساده ی ما سهل نیست

قدری از آهن، کمر می بایدت

گاو نر می بایدت



ای اسیر قیل و قال!

جاری ِ هر دل نمی باشد زلال

شاعری می خواهد از رنگ می و جنس بلور

تا که سوی و رمزها گیرد ز خال

در خیابان جمال



وزن:



فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

فاعلاتن فاعلات





فرم قوافی:



......قافیه

..............قافیه

.........................آزاد

..............قافیه

......قافیه



بنابر این، در مقایسه، در می یابید که نحوه ی بیان و گویش زلال، به طور کلی با کلاسیک متفاوت است. این یعنی سبک. انحراف از هنجار در زلال بطوری عمل کرده که نحوه ی گویش و بیان را اختصاصی تغییر می دهد.



راز ۲ در زلال چیست؟



راز دو در زلال این است که همه ی سطرهای همسایه در شعر زلال با فواصل مساوی بزرگ و کوچک گشته و سطرهای همسایه در نوع عروضی فقط با دو ضرباهنگ نزول و صعود دارند.

(توجه داشته باشید که اینجا صحبت از « بیت » نیست بلکه صحبت از سطر است. یعنی بیتی وجود ندارد . در شعر زلال، سطر مادر و سطر قرینه داریم.)



مثال:



فاعلاتن فاعلات (۴ضرباهنگ)

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات (۶ ضرباهنگ)

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات (۸ضرباهنگ)

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات (۶ضرباهنگ)

فاعلاتن فاعلات(۴ضرباهنگ)





۲- فاعلاتن فاعلات

۱- فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

+- فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات ( سطر مادر)

۱- فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

۲- فاعلاتن فاعلات



شماره های ۱ و ۲ سطرهای قرینه هستند.

و سطر وسطی سطر مادر.



این حالت نه تنها در کلاسیک فارسی بلکه در هیچ کدام از شعرهای دنیا وجود ندارد و فقط مختص شعر زلال می باشد.

قالب های شعر زلال که در دوره دوم سبک فرمی قرار دارند، بی نظیرند. یعنی قبلاً وجود نداشته اند و اینها برای اولین بار در تاریخ دوم بهمن ماه سال یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت هجری شمسی تولد یافته اند.

نکته های قابل توجهّی که زلال را سبک کرده و این نکات در سایر شعرها تا به حال دیده نشده است عبارتند از:

۱- راز «۲»

۲- سطر مادر

۳- سطور قرینه

۴- موج منظم در ریتم موسیقییائی

۵- فرم ساختاری منحصر به فرد

۶- نحوه ی منحصر به فرد بررسی



توجه: سطور قرینه (دوقلوهای قرار گرفته در اطراف مادر) باید از لحاظ طول ریتم موسیقییائی باهم برابر باشند.

حتماً این حرف را گوش تاریخ ادبیات از نسل آینده بیشتر خواهد شنید:

چه زیبا و هنرمندانه است که قطعه های خیال انگیز و نوشته های موزون ادبی و طرح و نثرواره های شاعرانه را در قالب های سبک زلال بنویسیم.

مهمترین خاصیت شعر دوانی در سبک زلال، رُک گویی و رساندن پیام به صورت زلال (شفاف ) می باشد. لیکن شعر زلال برای خود قالب ها و قوانینی دارد که در حصار همان نگین ، شاعر ،خودبخود با تمرکز حواس بر اینکه اصل پیام را در اولویّت قرار دهد،به شفافگوئی و زلالگویی در بیانی منحصر به فرد، مجبور می گردد. و این را هم قبول دارم که زلالگوئی بهتر است با شعریتی قوی و با استعاره هایی زلال پیش رود که در این زمینه هم جوانان با استعدادی وارد عرصه می شوند.

شاید از بین شعرهای زلال ، شعرهایی پیدا شوند که از لحاظ فنّی و از لحاظ آرایه و محتوا، بسیار ضعیف هستند اما این دلیل قالب و سبک نبودن زلال نمی تواند باشد. ( مجدداً این را خاطر نشان می سازم که در یک اتفاقی نادره در تاریخ ادبیات، « زلال » هم اسم قالب شعر است هم اسم سبک شعر ).



زلال چه چیزی بر ادبیات ما اضافه می کند؟







از مهمّترین مأموریتهای الهامی زلال ، یکی ایجاد انقلاب اساسی در موسیقی ادبیات می باشد( البته در نوع عروضی هایش) و در نوع آزاد هم از لحاظ زیبایی و جذابیت و ظرفیت پذیرش محتوا، از لحاظ ساختاری که بر اساس تعریف و قوائد خاص تشکیل می شود قابل توجه بوده و در زلال آزاد نیز رساندن پیام بصورت شفاف مدّ نظر است. زلال در بیان بخصوصی شور عرفانی و لذت خوانش در امواجی منظم را در ادبیات برایمان ارمغان آورده است. زلال، زلالگویی را مقدمتر از هر چیزی پیامدار می داند.

زلال ، عشق و عرفان و لذت از بیانی آهنگین را بر ادبیات ما می افزاید و.... رازهایی که شاید در آینده کشف گردند.

هر سخن و پیامی را بر همه ی قالب ها نمی توان تحمیل کرد و نمی توان به شیرینی خاص خودش گفت. شاید آن لذت محتوای عاشقانه یا عارفانه ای که در یک زلال عروضی گفته می شود در رباعی و یا در غزل به آن اندازه دلنشین نباشد. و یا همین شکل ظاهری قالب زلال آزاد، خود نمای بخصوص ساختار شعر را نشان می دهد. امروزه وقتی که به مغازه ی قنادی فروشی می روید می بینید انواع مختلف شیرینی در شکل های متفاوت وجود دارند. آیا گذشته از طعمش، از شکلش هم لذت نمی برید؟ ما نمی گوییم که بر داخل قالب زلال ، هوا پر کنید! می گوییم اگر بتوانی شیرینی خاص خودش را پر کنی آنوقت است که شاهکار کرده ای! امروزه همه می دانند که نثرهای عاشقانه و قطعات ادبی موزون از زمان حضرت آدم (ع) بوده و تا قیامت هم خواهد بود. ما می خواهیم به زیبائی ها بیفزاییم. حرف اینجاست که شما هم بهترین شعریّت و محتوا را داشته باشید و هم ساختار را متناسب تعریف قانونی و مکتوبش، حفظ کنید. تنبلی موقوف.



مو شکافی:



توجه: چنانکه دستورش مکتوب است، شکل ساختار زلال در اثر رعایت تعریف و قوانینش می باشد که همان شکل حاصل از رعایت دقیق قانون در فرم سبک شناسی مد نظر است.

به عنوان مثال:

شکل زیر هر چند که به ظاهر شبیه مثلث است اما در قالب تعریف شده ی زلال نمی گنجد. زیرا که تحت تاثیر رعایت دستور و قانون زلال به دست نیامده است:



فاعلاتن

فاعلاتن فاعلا

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلا

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعل

فاعلاتن فاعلاتن

فاعلات



عمیق بنگرید






اگر دقت فرمایید می بینید در ساختار بالا:

۱- سطر مادر وجود ندارد

۲- برخی سطرهای زیر هم به جای اینکه دو ضرباهنگ فاصله یابند، تقریبا همطول هستند و یا متفاوت با لنگه ی شبه قرینه شان.

۳- جمع کل سطور زوج است در حالی که باید فرد باشد تا سطر مادر و سطور دوقلو داشته باشد ( زلال ها پنج سطری، هفت سطری، نه سطری و یازده سطری هستند)

۴- در یک ریتم موسیقییائی پیش نرفته است.

و.... چندین دلیل دیگر.

سرانجام اینکه: مطابق قانون زلال نمی باشد.



نقد جایز، تمسخر و افترا ممنوع



بنده به همین علّت های ذکر شده عرض می کنم که منتقدین، ابتدا زلال را بطور دقیق بفهمند بعد دهن به انتقاد و مخالفت بگشایند و در لباس نقد با حاصل زحمات چندین ساله و حیثیّت و شرافت زلالسرایان عزیز بازی نکنند. نقد کردن کار هر کس نیست. نقد اصول دارد. اگر نقد کننده عجول و ناشی باشد و از موشکافی های سبک ها سر در نیاورد خطا می رود. نقد می نویسد اما در پشت پرده ی طراحی شده ی نقد، جار می کشد که فلانی دزد است!! نحوه ی نقد در پیشرفت ادبیات جهانی خیلی موثر است. نقد را با افترا عوضی نگیرید! فلانی نه از ضرباهنک سر در می آورد و نه عروض زلال را می داند ، رفته در جایی مثلثی دیده آمده هیاهو به راه انداخته و دادا هیچ بلکه کل ایران را به محاکمه می کشد که: آی هارای آی داد.... دادا دزدی کرده!!! دادا گفته موطن اصلی زلال ایران است....آهای هارای داد!!!! ایران دزد است. چون من در فلان کشور مثلث دیدم. بعضی ها هم دور از انصاف دنبال چنین آب گل آلودی هستند که ماهی شکار بکنند. واقعاً جای تأسّف دارد.

اگر قرار باشد هر سه گوشی اسمش زلال باشد آنوقت چرا اسم مثلث را برایش می نهادند؟!

پس هر مثلثی قالب زلال نیست چنانکه هر مستطیلی قالب غزل و رباعی و مثنوی و امثالهم نیست.

به عبارتی: هر مثلثی از سبک زلال نیست چنانکه هر مستطیلی از سبک کلاسیک نیست.





نکته



سبک به مرور زمان تولید نمی شود.

سبک یک دفعه تولّد می یابد، به مرور زمان منتشر و تکمیل می گردد.

چه بسیار سبک هایی که متولد شده اند و به علت فراهم نبودن بستر رشد، از بین رفته اند. بستر زلال به لطف خدا فراهم بود، لذا بلافاصله بعد از تولد، رشد کرد و تکثیر یافت، بطوری که از شاخه هایش در فراتر از مرزهای ایران نیز مشهود است. اگر زلال را بعد از تولدش، فقط خودم می نوشتم و خودم می خواندم و بستری برایش فراهم نمی شد، زود از بین می رفت. بخصوص اگر دوربرش را علف های هرز و انگل هایی می گرفتند که مهلت به بذر افشانی هم نمی دادند، هنوز نامی از زلال نبود و در نتیجه خشک می شد و می مُرد.

ولی چون زلال رشد کرده و تکثیر یافته است بنابر این تثبیت شده است. خوشبختانه همه ی تأیید کننده های زلال، و بسیاری از زلالسرایان عزیز، دانشمندان و متخصصین محترم ادبیّات می باشند. من به خدا شکر می کنم که زحماتمان به هدر نرفته است.



گسترش سبک زلال در جهان دور از انتظار:



علت اینکه گفته می شود « زلال » هم اسم سبک است و هم اسم قالب شعر، به اعماق ظرفیت پذیری آن بر می گردد.

چنانکه مستحضر هستید، ریشه های زلال تعریف گشته و از آن ریشه، چند شاخه ی اصلی رشد نموده است. اما نمی توان گفت که سبکی به این گستردگی ، مثل یک گلدان مصنوعی راکد و ثابت خواهد ماند. مسلماً برای چنین سبکی با چنین ریشه ای قوی ، احتمال ریشه دوانی های زیاد و ایجاد شاخه هایی متنوّع و گسترده وجود دارد و جلوی پیشرفت را هم نمی توان گرفت ، زیرا که تنوّع دوستی در ضمیر همه ی انسانها و بخصوص صاحبان احساس وجود دارد . بنابر این زائیده شدن قالب های مختلف در این سبک دور از انتظار نمی باشد. ( چنانکه در قالب های سبک کلاسیک هم اخیراً به قالب های متنوّعی چون غزل مثنوی و امثالهم شاهد هستیم ) .

از عمر زلال چند سالی نگذشته هنوز می بینیم دوستانی از تعاریف اساسی و مصطلح قالب های زلال مشتق گرفته و از خودشان خلاقیّت های بخصوصی انجام داده اند. مثلاً بنده در تعاریف و تقسیم بندی های قبلی ام در مبحث قالب های زلال به موارد زیر اشاره نکرده بودم اما می بینم برخی از دوستان ذوقشان می کشد که به طریقه های زیر هم بنویسند:

۱- زلال عروضی تمام قافیه ( در این نوع، ضمن رعایت قوانین کلی سبک زلال، تمام سطور را بدون استثنا قافیه دار می کنند)

۲- زلال عروضی یک در میان قافیه ( در این نوع ضمن رعایت قوانین کلی زلال، سطور را یک در میان قافیه دار می کنند )

...

و در ضمن روی ارکان نیز چینش های تازه ای انجام می پذیرد و هیچ بعید هم نیست که قالب های متنوّعی که ما به ذهنمان نمی رسد به مرور زمان در این سبک به ظهور برسند. (توجه: در روی ارکان، هر گونه چینشی هم که انجام پذیرد راز « ۲ » محفوظ است )

امید است قالب های متنوّع و مختلفی بر اساس ذوق هایی دلنشین در این سبک به ظهور رسیده و نسل مهربان بشریّت را از لذتهای جاری سیراب گرداند.

باید اعتراف نمایم که مزیّت زلال های عروضی قافیه دار نسبت به زلال های عروضی بدون قافیه و آزاد به مراتب بیشتر است. لذا نوشتن زلال عروضی قافیه دار ، پختگی بیشتر می خواهد تا ضمن حفظ سلامتی ساختار، بر شیرینی کلام و شعریّت محتوای داخل ساختار، افزوده گردد. و حتّی دور از انتظار نیست اگر از سوی نسل ها پیشنهاد گردد « نامه های عاشقانه و دلنوشته های پر احساس و قطعه های ادبی منظوم و نثرهای با شعریت قوی را در سبک زلال بنویسند تا در ساختاری خوشگل جا بگیربد.»



ادّعاهای بعد از تولد زلال:



بعد از پخش بذور زلال به گلستان ادبیات در دوم بهمن ۱۳۸۸ هجری شمسی به توسط اینجانب، ادّعاهای زیادی از جاهای مختلف رشد کرد مبنی بر اینکه این تعاریف و قوانین و توضیحات و بررسی هایی که دادا مکتوب کرده، قبلاً بوده و دادا از جای دیگر اقتباس نموده است. اما بعد از بررسی متوجّه شدیم که ادّعاها دارای مدارک معتبری نبوده و بذور حرفهای مخالف، تنها برای شبهه افکنی پاشیده شده است.

در برخی مواقع هم دیدیم که بدون دقت بر تعاریف و قوانین و بررسی های ساختار زلال ، در اظهار نظرها عجله شده است. و یا غرضی در کار است. سخنانی مشابه در دنیا را بغل هم چیده و سه گوشی را کنار ش خوابانده، زلال را با سایه ی مثلثات عوضی گرفتند. شبیه این است که آجری را دیده و ادعا کنیم که به دلیل تشابه در مکعب مستطیل بودن،در اختراع رادیو از آجر اقتباس شده است.

گروهی آمدند به لحن تمسخر گفتند: اصلاٌ این زلالی که تو می گویی قالب و طریقه نیست و نوعی توهم است. عجیبش اینجاست که همانهایی که مرا به سخره گرفته بودند، بعد از مدّتی گفتند: قالب و سبک است اما از جای دیگر کپی و اقتباس شده است!!!! معطل ماندم که اینها با زلال مشکل دارند یا با دادا؟!

همه بر این واقف هستند که قالبهای سبک کلاسیک مثل رباعی و غزل و دو بیتی و قصیده .... تعریف دارند، قالب های زلال هم برای خود تعریف دارند.

گروهی آمدند گفتند: در فلان جا فلانکس صحبت از سه گوش بودن کرده و در آن به اوزان عروضی هم اشاره شده لذا دادا این اندیشه و طرح را از آن دزدیده است. بنابر این مخترع اصلی رادیوی زلال، کسی دیگر است نه دادا.

بسیار جای تعجب و تأسف دارد که من این زخمها را از همزبانهای ترک زبانم نیز خورده ام.

به خدا قسم من به دنبال شهرت نیستم. زلال به من در تپه ی باغ ائل گؤلی تبریز الهام شد و نشستم چهل شبانه روز زحمت کشیدم و آنچه را که بر مغزم گذاشته شده بود مکتوب و قابل فهم کردم تا امین امانت باشم و نسل حال و آینده از این نعمت الهی لذت ببرند. راضی هستم زلال های عروضی به زبان ترکی مرا وارد موسیقی ترکیه و آذربایجان بکنند اما اسم من در میان نباشد. زلالها بخصوص در موسیقی های عرفانی محشر بپا می کنند.

گروهی آمدند قطعاتی از نیمایی را در سبک زلال نوشتند( بصورت ساختار قانونی زلال تنظیم کردند) و گفتند زلال نوعی اقتباس و کپی از نیمایی است.و حتّی ترانه ی کلاسیکی را در اینترنت به حالت مثلّث یا لوزی نوشتند، و گفتند فلانکس در فلان سال اینگونه نوشته و بنابر این دادا از آن کتاب دزدیده است. و نوعی اقتباس و کپی می باشد. اصل سند چاپی و کتاب را به دست آوردیم دیدیم که در روی فرم شعر جهت اغفال مردم، دستکاری شده و بصورت مثلث در اینترنت نوشته شده است ( البته بصورت ناشیانه و با عجله ). بطوری که حتی دستکاری شده اش نیز با قانون زلال جور در نمی آید... بر جامعه ی ادبی تاسف خوردیم.





عمیق بنگرید







هشدار و توجه:





طراحان محترم سایتها به خوبی واقفند که می توان تاریخ ایجاد و ارسال مقاله ای را در اینترنت تا چندین سال عقب کشید و در نوشته ها و تاریخ کامنتها و بحث ها نفوذ و ویرایش کرد.



چنانکه اگر دقت کنید من این کار را به عنوان مثال در همین مقاله کرده ام.

مقاله ام را در دوم آذر ۱۳۹۱ نوشته ام اما ارسالش را

به تاریخ ۱۳۸۸ تنظیم نموده ام.

لیکن در انتهای این صفحه، تاریخ حقیقی را نوشته ام که دروغ و گناه نباشد.



لذا این امکان وجود دارد که کسی از مطالب زلال ( بعد از تولد زلال ) بدون سر و صدا اقتباس هایی انجام داده و تاریخ مقاله اش را به قبل از دوم بهمن ۱۳۸۸ تنظیم کرده و یا با ویرایش مقاله ی چندین سال قبل خود و افزایش مطالبی از زلال بر آن، چنین ترفندی را عملی کرده و حتّی بر جاهای دیگری هم لینک بدهد ، سپس ادّعا نماید که در فلان تاریخ، بحثهایی در این رابطه در فلان سایتها و وبلاگها داشتم لذا دادا از آنجا دزدیده است. بنابر این سندهای اینترنتی در چنین قضیّه های حساسی معتبر نیستند.

گروهی آمدند گفتند: این زلالی که تو طراحی کرده ای دست و پا را می بندد. اما غافل از این که همین زلال دست و پا گیر الآن دارد در لذت خوانش و انتقال پیام زلال و موسیقی و شورآفرینی های عرفانی دگرگونی می آفریند. اگر بخواهیم در موسیقی، انقلاب اساسی ایجاد کنیم باید تنبلی را کنار بگذاریم و زلالهای عروضی قافیه دار را گسترش دهیم.

و....

و.....

دوباره تکرار می کنم: این قالب در باغ ائل گؤلی تبریز ، بدون اینکه قبلاً مشابه اش را دیده،شنیده و یا خوانده باشم برایم الهام شده است. ( مراجعه شود به متن اولین سخنرانی اینجانب در آدرس: http://www.hagzolal.blogfa.com/cat-8.aspx ) و یقین دارم که لنگه ی دقیقش و تعاریف و توضیحاتش آنطوری که نوشته ام در هیچ جای دنیا نیست. چون اگر در جایی دیگر بود برایم این چنین الهام نمی شد.

اینجانب در عالم صداقت حرف می زنم ، بر مجازات خدا نیز اعتقاد قلبی دارم. لذا در سخنم ذرّه ای دروغ نیست. البته بنده خودم را در این خصوص نه ارباب سبک و قالب، بلکه منشی سخن می دانم و معتقدم که آفریننده و خالق همه چیز، فقط خداست.



باز هم توجه



بنده در کامنت های وبلاگها و وبسایتها بر هیچکس نوشته ای که خارج از دعوت به خوانش شعر و اعلام نظر در شعر ی باشد ارسال نمی کنم.کامنتم فقط دعوت به خوانش مقاله ی ادبی یا شعر می باشد و حرف دیگری خارج از مقوله ی شعر نمی نویسم. خدا نکرده به کسی فحش و حرف های بی ادبانه با اسم خودم و یا با اسم دیگری ارسال ننموده ام. چنین کاری را از روی جوانمردی نمی دانم. دوستان عزیز آگاه باشند که گویا برخی افراد مغرض از خدا بیخبر با نام و آدرس بنده مطالبی را به این و آن می فرستند مگر مرا از چشم بیندازند. خدا خودش با اینطور افراد مقابله فرماید.

از دوستان زلالسرایم خواهش می کنم وارد برخی بحث های گل آلود نباشند و در صورت بحث، نهایت ادب در کلام را به خاطر آفریدگار زلال، نگهدارند و خدا نکرده فحش و ناسزایی از قلمشان خارج نباشد.



زلالسرایان فراتر از مرز ایران



آیا هستند افرادی از دیگر کشورها که بعد از دوم بهمن ۱۳۸۸ هجری شمسی زلال نوشته باشند و ما خبری نداشته باشیم؟!خبرمان فرمایند تا در کتاب آینده لحاظ گردد.



چرا بر حفظ فرمول زلال، مطابق الهام حسّاسیت نشان می دهم؟!



این حساسیت بنده و سایر زلالسرایان متعصّب و ماهر، بیشتر روی زلالهای عروضی متمرکز است. اگر فرمول زلال از راز «۲» خارج گردد نمی تواند در موسیقی ساختار شکنی کرده و تاثیر گذار باشد. بنابر این روند امواج روی همان راز « ۲ » و جریان سطر به سطر تنظیم شده است. لذا اگر این فرمول رعایت نگردد سروده ی ما یا می شود شعر نو و یا می شود یک ترانه ی کلاسیکی که قرنهاست می شنویم، نه زلال.

اگر در بین قالب های سبک زلال، کشفیّات تازه ای صورت گیرد حتماً راز « ۲ » و جریان سطر به سطر حفظ خواهد شد و چنانکه اساتید آهنگ ساز نیز مستحضرند تغییرات ارکانی در همین محدودیت های ساختاری هست که تنوع و دیگرگونی در موسیقی را پایه ریزی می نماید.



جواب بر گلایه ها از کشورهایی:



بنده یک سال قبل از به چاپ رفتن کتاب « اولین های شعر زلال » آگهی و فراخوان داده بودم که کسانی که زلال دارند برایم بفرستند. چطور شده که این آگهی را در کشورهایی چون آمریکا و افغانستان و تاجیکستان دیده اند اما در بغل گوش ما ، ترکیه ندیده؟! ترکهای همزبان من حتّی یک زلال هم برایم نفرستادند. فقط یک کامنت با اسم جعلی گذاشته بودند و آن هم عین کلامش این بود: « بو قالیبی تورکویه وارد ائدیب ادبیاتیمیزین ایچینه آفتافا گؤتورمه!» یعنی: این قالب را به زبان ترکی وارد نکن و بر ادبیات ترکی لطمه نزن!

این کامنت را که دیدم کلی گریه کردم. انتظار داشتم از ترک زبانهای همخونم برایم زیاد زلال بفرستند اما یک نفر هم استقبال نکرد و چشم انتظار ماندم. در حالی که این زلال های عروضی که بنده در زبان ترکی نوشته ام. برخاسته از بطن اصل ترکمردی بنام دادا بیلوردی هست و در موسیقی ترک محشر می کند.

همچنین چطور شده که این فراخوان زلال را افغانستان دیده و همسایه اش هندوستان ندیده؟! البته بنده نمی توانم کارم را بر جایی تحمیل کنم. این جوابی هست به برخی گلایه ها...



وطن اصلی من کره ی زمین است.



امید به رشد این سبک در کشورهای دنیا بیشتر است و آهنگسازی روی قالب های عروضی بر این امر شتاب می بخشد. واقعاً خواننده ی زلال هم باید استاد بخصوصی باشد، برخی زلالها نفس می خواهند.

بنده یک شاعر ترک زبانم . لذا احساسم در زلال های ترکی با ضمیر کشورهایی چون آذربایجان و ترکیه همخوانی دارد. و آرزو می کنم که زلال های عروضی ترکی در کشورهایی چون ترکیه و آذربایجان با افتخار و با احساس سربلندی آهنگسازی شوند . و زلال های فارسی هم در ایران ، کشورهای همجواری چون افغانستان ، تاجیکستان ، پاکستان ، هندوستان و.... و یا به تلاش ایرانیان مقیم خارج به مرحله ی آهنگسازی برسند... گاهی اینگونه حرفهایی را که می نویسم برای خودم غصّه می خورم....

امیدوارم آهنگسازی زلال های عروضی در برخی کشورهای فارسی زبان شروع شده باشد. خوشبختانه بستر رشد این سبک در کشوری مثل ترکیه و آذربایجان در زبان ترکی، در تداوم یک تنوع موسیقی فراهم است و بنده هم با این شوق و آرزو بر زلال های ترکی ام استحکام می بخشم که وارد موسیقی ( بخصوص موسیقی های معنوی) گردد و نسل ها را از این لذت بهره مند نماید. در هر حال بنده مفتخرم بر زلالی که در مغز آذربایجان و در آغوش وطنم ایران متولد شده و دارد با تمام افتخار آفرینی فراتر از مرزها جریان می یابد. البته این حرفهای مجازی به خاطر حفظ امانت میباشد. وطن اصلی من کره ی زمین است.



افسوس و هزاران افسوس:



از عمر زلال نزدیک به سه سال گذشت اما هنوز به جای اینکه به راحتی قدّ علم کند، بطور غریبانه بر دفاع از خویش مشغول است. تکبّر ها و غرض ورزی ها نگذاشتند آنگونه که باید بال و پر بگشاید. جریان را طوری به دعوای نام و شهرت کش دادند که هیچ انتظاری نداشتم.

همانطوری که پیش بینی کرده بودم زلال در کوچه های خطرناکی کتک خورد و برایش لگدهایی ناجوانمردانه زدند. حسادت پشت حسادت. جهالت پشت جهالت.

و حتّی در لباس نقد در وضعیّت فجیعی اقدام به تهمت و افتراغ و شبهه افکنی کردند. بزرگمردانی از ادبیّات هم به جای اینکه جانب حق را بگیرند، طرف همدیگر را نگهداشتند و در حقیقت شخم بر تشویق زدند و بذر سستی کاشتند. گویا چنان پنداشتند که من نه برای خدمت بلکه به قصد شهرت قدم بر می دارم.

علّت اینکه مرتّب از این طریقه دفاع نموده و در مقابل مدّعی ها واکنش و مقاومت نشان می دهم این است که فرمول اصلی و تعریف شده ی زلال به دست افراد نا محرم و ناشی و یا به چنک افرادی مغرض نیفتد .

زلال ( این کودک سه ساله ) بر هر گونه رفتار و تغییری عجولانه و شتابزده ، حسّاس است و باید مراقبت بیشتری از آن به عمل آید.

نگرانم.

نگرانم بر اینکه زلال را نتوانند نگهدارند.

زلال را کتک نزنید!

زلال را زخمی نکنید!

دست و پای زلال را نشکنید!

زلال را سالم نگهدارید!

من زلال را به شما سالم تحویل داده ام.

برایش تخته تابوت وصل نکنید!

اگر زخمی بکنید و دست و پایش را بشکنید و یا جراحتی بر بال و پرش وارد نمایید، حتماً در صدایش تغییرات ناهنجاری را شاهد خواهیم بود.



خواهش از زلالسرایان عزیز:



دوستانی که در عرصه ی زلال زحمت پیوسته می کشند و در انتشار زلال، قدم های مؤثری بر می دارند، بخصوص عزیزانی که اسم شریفشان در کتاب « اولین های شعر زلال » ثبت شده است و همچنان در زلالسرایی پایدار مانده اند، تأثیر گذاران شعر زلال هستند. لذا خواهشمندم زلالسرایان عزیز، وارد بحث هایی اختلاف انگیز نشده و با آسودگی خاطر به نوشتن زلالشان ادامه بخشیده و به خلق شاهکارهایی در این سبک اقدام ورزند. چرا که ما قصدمان خدمت به نسل بشر است و اجرمان را از خدا خواهیم گرفت.

بنابر این هرکس هر گونه سؤالی در خصوص زلال داشته باشد جوابش در داخل سخنانم هست. زحمت می کشد مطالعه می فرماید و جوابش را پیدا می نماید.



درد دل





چرا در خلوت، عرق از پیشانی ام باریده و در آشکار ، خجالتی را زیر پا گذاشته و از سبک زلال دفاع کردم؟! ( عرق می ریزم به این خاطر که مبادا چنان تصور نمایند که من شهرت پرستم )

علّتش را می دانید؟!

آیا هیچ می دانید چه افتراهایی پشت سرم زده اند؟!

آیا هیچ می دانید که مرا به چه لحن های خراب و ادّعاهای رکیکی تحقیرم کرده اند؟!

آیا از رنگ سخنان مخالفان زلال خبر دارید؟!

آیا هیچ اثری از تیرهای حسادت که برایم خورده می بینید؟!

بنده فردی شهرت طلب نبوده و به دنبال آن نیستم که در این کره ی شکاف برداشته که معلوم نیست تا کی به گردش در مدار وصله دار خود ادامه خواهد داد، صاحب نام و مقامی باشم که مثلاً در چند روزنامه تمجیدم کنند. آیا هیچ از بیرون به کره ی زمین نگاه کرده اید؟! کره ی زمین در بین کهکشانهایی عظیم الجثّه گم شده است!!! به خدا قسم اگر کره ی زمین را به اسمم عوض کنند و از طلا مجسمه ام را بر در هر کشوری بیاویزند عین خیالم نیست. برای اینکه بنده اینجا را قبول ندارم . و نام و مقامی استوار در هیج جای کره ی زمین نمی بینم . ماندنم هم از روی اختیار نیست. شعر نوشتنم هم از روی اختیار نیست. من همیشه در تقلّا هستم که به این زودی از اینجا بروم. اگر هم ذرّه ای علاقه داشتم آن را نیز در عمق زمان بر باد دادم.

بنده اصلاً در فکر این نبودم که از زلال ، چنین دفاع بکنم. یعنی انتظاری نداشتم که به این مرحله برسم. بنده را وادار کردند تا عرق ریزان از او طلب یاری بنمایم. از یک سو در مخالفان نیز چندان تقصیری نمی بینم ، برای اینکه احساس می کنم که شعر زلال حدود پنجاه سال زودتر از وقت خودش متولد شده است . حالا چرا زود ؟! و چرا به دست بنده؟! نمی دانم!

آیا در برابر مخالفان، وظیفه ام این است که بنشینم و بگویم شما راست می گویید؟! و بعد بساط زلال را به این راحتی و آسانی جمع بکنم؟! و حق را زیر پا بگذارم؟! آیا هیچ می دانید که زلالسرایانی را با سخنانی مغرضانه و آلوده به حسد از نوشتن باز داشته و بر ادامه ی کارشان سست و پشیمان کرده اند؟! آیا واقعاً در بین زلالهایمان ده بیست تا شعر حسابی نبود که ما هم مثل دیگران با انتشاراتهایی قوی ، و پخش کننده هایی ریشه دار و بالدار و... مورد حمایت قرار گرفته و این سبک را گسترش بدهیم و جوانانمان را از تنبلی درآورده و به سوی هنر و کاری تازه تشویق نماییم؟! چرا باید خاموش می نشستم؟! آیا براستی زلال جرقّه ای بر انقلاب فرم و بیان و موسیقی و نظم آفرینی جدید، در شعر نمی باشد؟! چرا زلالسرایان را از برخی سایتها اخراج کردند؟! آیا واقعاً از روی دلسوزی بر ادبیات است یا از روی حسادت و تنگ نظری و جهالت؟! کدام انسانی غربت بر زلال را این چنین روا می داند؟! آخه چرا من در وطن خویش این چنین غریب ماندم!؟ آی برادران فارس زبانم! آی برادران ترک زبانم! آی برادران عربی زبانم!.... آی هم وطن!

اگر قرار باشد که در برابر هر ناحقّی خاموش بنشینم پس جایگاه ایمان کجا رفته است؟ چه کسی جرأت دارد از یقین حرفی به زبان آورد؟ چه کسی حق دارد از امدادهای غیبی و عالم غیب و الهام و معنویت و شهود سخن بگوید؟!

خدایا تو خود می دانی که من در پی مقام و نام نیستم و جز رضایت تو را نمی خواهم. از آنهایی که دلم را شکسته اند در گذشتم و باقی را به تو می سپارم. من در ادای رسالت شاعری ام کوتاهی نکرده ام.

خدایا در موقع جان دادنم به فریادم برس و چنان آرام از دنیا نجاتم ده که هیچ ندانم.

خدایا از این کره ی خاکی چیزی عایدم نشد. مرا از اسرار دیگر این عالم آگاه ساز و چشمم را از لذتهای مجازی این سرزمین بپوشان.

خدایا زلالسرایان عزیز را در آن دنیا در بالاترین مقام معنوی خویش ساکن گردان و بر همه ی زلالدلان ، عنایت خویش را دریغ نفرما!

اگر من زلال را فقط و فقط با رضایت تو نگهمیدارم پس خود حافظ باش.





دادا بیلوردی

دوم آذر ماه ۱۳۹۱ هجری شمسی



منبع: مقاله ی اثبات سبک زلال : http://hagzolal.blogfa.com/cat-11.aspx

عشق اللهی
۱۳۹۳/۰۸/۱۶ Iran
0
0

شعر زلال شور آفرین است و ریتمیک.
در موسیقی شعر انقلاب آفریده است.
به نمونه ای از زلال در زبان ترکی که خیلی خوشم آمده و بنیانگذار این سبک ( دادا ) سروده ،اشاره میکنم:
.
شور زلال عاشورا:
.
ای شـــــریف آزاده انسـان!
ایستییه ر سن تک مسلمـان دینـه قرآن
قهرمان سن سن شرف دریاسی سن سن عشق سن سن
ائیـلـه ییبسن عالمی بـاخ گـؤر نـه حیـران
یا حسین جان یا حسین جان!*
*
بـاغـلادیـن حقّیـلـه پیـمـان
اَیـمه دیـن زوره بـویـون دونیـاده بیــر آن
عشق دانشگاهـی نیـن استــــادی ای عالـمـده اُلگـو !
سؤیله یَـه ر احسن سنه دادار سبحان
قانین آخدیقجا لب عطشان
*
سرور و شاه شهیدان
آشنـای عـالـم پــر شــور عــــرفـان
کیـم کئـچَـر اهـل و عیالیندان بـو شور و رغبتیله !
وار یوخون بیر گونده ائیلَر دینه قوربان؟!
امتحان وئردین نه آسان!
*
ای عـزیــز و نــور رحمان
اؤلمه ییبسن تا همیشه جاودانسان
انـقلابیندان آلیـــر درس انـقلابـلار بــــو جهـانـدا
فخر ائدیـر گؤیلر سنه ای جان جانان
اولدون آی گوندن درخشان
.
*عاشورا*:
.
کربـلانی ماتـم آلـدی
چیگنینه زینبده قانلی پـرچم آلدی
گولشنه اود ووردولار گوللر سوسوز چؤلده سارالدی
شیعه لـر قلبین خداونـدا غم آلدی
گؤزلرین جامین نم آلدی
*
آغلیار تلّ اوسته زینب
داغلیــــار دونیـــانی دستـه دستـه زینب
قالدی پیغمبـــر بالاسی قانلی میدانـدا کؤمک سیــز
نئیله سین قان عرصه سینده خسته زینب
قارداشا دلبسته زینب
*
آغلیــار حیـدر حسینه
حضرت ِ زهـرا و پیغمبـر حسینه
آغلیـار داغـلارلا باغـلار دریـالار گلمیش نـوایــه
قانلی داش و نیزه و خنجر حسینه
مسجد و منبر حسینه


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.