اجازه ویرایش برای همه اعضا

غده

نویسه گردانی: ḠDH
نک. گند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
(غُده) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: لوو luv(کردی) خِتا (سنسکریت: خِتَ) گاند (سنسکریت: گاندا) گِرانس (سنسکریت: گْرَنثی) گَدو (سنسکریت) ک...
غده سر. [ غ َ دَ / دِ س َ ] (اِ مرکب ) آی غده سر. دشنام یا نفرین است که مردم قزوین به اطفال دارای ده سال به بالاکنند: آی غده سر! و بی آی ...
غده ها. [ غ ُدْ دَ / دِ ] (اِ) ج ِ غدة. غدد. رجوع به غدد شود: غده های تراوا، غده های تناسلی ، غده های جنسی ، غده های خدو، غده های فوق کلیوی ، غ...
غده ٔ وزی . [ غ ُدْ دَ / دِ ی ِ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) به شکل و درشتی یک بلوط است و در حالی که میانی و قرینه دار است در ناحیه ٔ بالائی...
غده ٔ درقی . [ غ ُدْ دَ / دِ ی ِ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یا تیروئید ۞ ، این غده در حیوانات تعدادش زیاد ولی در انسان غده ٔ فردی است و در...
غده ٔ تیموس . [ غ ُدْ دَ / دِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ غده ای است که در جلو قصبةالریة و یا محل انشعاب دو شاخه ٔ قصبةالریة (برونش ها) ق...
غده ٔ نخامی . [ غ ُدْ دَ / دِ ی ِ ن ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به غده ٔ زیرمغزی و غده شود.
غده ٔ نکفیه . [ غ ُدْ دَ / دِ ی ِ ن َ فی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به غدد بناگوشی و غده شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
غده ٔ سرطانی . [ غ ُدْ دَ / دِ ی ِ س َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به سرطان شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۵ ۲ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
ShahRex
۱۳۹۶/۰۳/۳۰
0
0

برای واژه غده واژه های دیگری چون پٌمیکس و پوترا هسم داره که هر دو چمیگ لوو رو دارن و ناآشنان


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.