اراده
نویسه گردانی:
ʼRʼDH
نیرویی که به همان اندازه که توان انجام دادن کاری هست، به همان اندازه توان انجام ندادن آن نیز هست. (نامههای عین القضات، جلد اول، نامهی یکم). اراده: یک ویژگی فردی یا گروهی که توانایی و آزادی در انجام دادن یا ندادن کاری یا کنترل چیزی از روی آگاهی و خرد است و باعث تصمیم گیری بدون دخالت دیگری می شود. (https://www.cnrtl.fr) همتای پارسی این واژه ی عربی، نیکامه nikAme است که در سنسکریت: nikAma می باشد. ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
اراده . [ اِ دَ ] (ع مص ، اِمص ) اِرادة. اِرادت . خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). خواست . خواسته . خواهش . میل . قصد. آهنگ . کام . دَهر. (منتهی الارب...
عراده . [ ع َرْ را دَ ] (ع اِ) نوعی از آلات جنگ و قلعه گیری است و آن آلتی باشد کوچکتر از منجنیق که بدان سنگ بر سر خصم اندازند. (غیاث الل...
عرادة. [ ع َ دَ ] (اِخ ) دهی است به رأس تلی شبیه به قلعه بین رأس عین و نصیبین که قافله ها در آنجا باراندازند. (معجم البلدان ).
عرادة. [ ع َ دَ ] (ع اِ) ملخ ماده . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و نیز رجوع به عرارة شود.
عراده انداز. [ ع َرْ را دَ اَ ] (نف مرکب ) آنکه با عراده جنگ کند و بدان سنگ اندازد : بانصر و بوالحسن خلف با عراده انداز گفتند پنجاه دینار و ...