اجازه ویرایش برای همه اعضا

بحران

نویسه گردانی: BḤRʼN
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
تِنژِه tenže (کردی: ته نگژه)
آلوژ (کردی: آلوزی)
ژلمِه (کردی: چه له مه)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
بحران . [ ب ُ ] (ع اِ) تغییری که بیمار را پیدا آید در تب و با یوم اضافه شود چنانکه گویند «یوم بحران ». (ناظم الاطباء). یوم باحوری برخلاف ق...
بحران . [ ب ُ ] (اِخ ) لغتی است در بَحران . || موضعی به ناحیه فرع حجاز. (منتهی الارب ) : سپاهی ز رومی و از پارسی ز بحران و از کردو از قادس...
بحران . [ ب َ ] (اِخ ) دو دریای روم و فارس . و منه مجمع البحرین . (منتهی الارب ). || بحرالروم و بحرالاسود. (النقود العربیه ص 134).
تشتت نامتعارف-آشفتگی حاد- نابسامانی مخل-تداخل کیفیات خارج از هنجار
نابسامانی-بی سامانی
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
بهران . [ ب ُ ] (اِ) باد سموم . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.