دولت
نویسه گردانی:
DWLT
1ـ دولت: همه ی دستگاه های اداره کننده ی یک کشور؛ و این زمانی است که مثلا گفته می شود دولت آمریکا یا دولت ژاپن و... یعنی رژیم آن کشورها. (https://www.cnrtl.fr/definition/gouvernement) همتای پارسی این واژه ی عربی، رایناک râynâkاست که در پهلوی râyenâk بوده است. 2 ـ دولت (قوه مجریه). که در این صورت به بخشی از دولت، دولت گفته می شود.***همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: هانوین hAnvin (اوستایی: hAnmvin) 3 ـ دولت (ثروت، دارایی). همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پارِن pAren (اوستایی: pArendi). (پهلوی: )**** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
دولت مدار. [ دَ / دُو ل َ م َ ] (ص مرکب ) مقبل . کسی که اقبال و بخت با او همراه باشد. (ناظم الاطباء). که مدار دولت و سعادت بر اوست .
صاحب دولت . [ ح ِ دَ / دُو ل َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) مقبل . خوش بخت . بختیار : که از بی دولتان بگریز چون تیرسرا در کوی صاحب دولتان گیر. نظامی ....
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
گونهای از دولت که برای صلح جهانی تهدید کننده به حساب میاید.این دولتها دارای ویژگی هایی مانند تمامیت خواهی، محدود کنندگی حقوق بشر، پشتیبانی از ت...
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: لیژانِ هانوین ližâne hânvin؛ (کردی: ližana + اوستایی: hânmvin). فانکو آدینات09163657861
دُولَت مَعَین یکی از قدیمیترین دولتهای عربی است که در یمن برپا شدهاست، وآغاز این دولت تقریباً از سال ۱۳۰۰ قبل از میلاد تا انقراض آن در سال ۶۳۰ قبل ا...
دولت آباد. [ دَ ل َ ] (اِخ ) لقب شهر ملایر؛ و دولت آباد نام قریه ٔ مجاور شهر بوده که امروزه جزو محلات شهر است . (یادداشت مؤلف ).
دولت آباد. [ دَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خرقان غربی بخش آوج شهرستان قزوین . واقع در22هزارگزی جنوب باختری آوج . سکنه ٔ آن 113 تن . آب...
دولت آباد. [ دَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش جعفرآباد شهرستان ساوه . واقع در جنوب باختری جعفرآباد.سکنه ٔ آن 168 تن . (از فرهنگ جغرافیای...
دولت آباد. [ دَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشت گدار بخش حومه ٔ شهرستان محلات . واقع در 36هزارگزی شمال محلات . سکنه ٔ آن 300 تن . آب آن ا...