بغداد
نویسه گردانی:
BḠDʼD
بغ داده،، هدیه از سوی خدا... نامی پارسی ست که در زمان رونق دین زرتشت به این شهر داده شد.
واژه های همانند
۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۹ ثانیه
بغداد. [ ب َ ] (اِخ ) باغ داد. (برهان ). مدینةالسلام . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (دمشقی ). دارالسلام . (دمشقی ) (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتا...
بغداد 1) پیشینه . شهری در عراق . این شهر در دو سوی دجله ، در 33 درجه و 18 ، 26 دقیقه عرض شمالی و 44 درجه و 9 ، 23 دقیقه طول شرقی قرار دارد. بغداد که د...
بَغداد بزرگترین شهر عراق مرکز استان بغداد و پایتخت این کشور است که در مرکز آن قرار دارد. این شهر را دومین شهر بزرگ جنوب غربی آسیا بعد از تهران دانسته...
خط بغداد. [ خ َطْ طِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خط دوم از هفت خط جام ۞ و بعضی خط اول را گفته اند. (از برهان قاطع) : چون جام گیری داد د...
اسکی بغداد. [ اَ ب َ ] (اِخ ) (بغداد کهنه ) خرابه ایست در مشرق و ساحل یسار دجله از ولایت و سنجاق بغداد در یکساعت ونیمی شمال سامره و چهارساعتی...
اسگی بغداد. [ اِ ب َ ] (اِخ ) دهی ازدهستان ایل تیمور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. 50000 گزی جنوب خاوری مهاباد، 22000 گزی باختر شوسه ٔ بوکان بمی...
باب بغداد. [ ب ِ ب َ ] (اِخ ) دروازه ایست بکوفه . (تجارب الامم چ عکسی لیدن 1913 م . ج 2 ص 417).
بغداد آباد. [ ب َدِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بغداد معمور. مقابل بغداد خراب و بغداد خالی و بغداد کهنه . کنایه از شکم سیر است . (از فرهنگ نظام )...
بغداد خالی . [ ب َ دِ ] (ترکیب وصفی ) بغداد خراب . بغداد کهنه . کنایه از گرسنگی و شکم خالی باشد. (برهان ) (غیاث ) (انجمن آرا). شکم خالی . (رشید...
بغداد خراب . [ ب َ دِ خ َ ] (ترکیب وصفی ) بغداد خالی . بغداد کهنه . (آنندراج ). کنایه از گرسنگی و شکم خالی باشد. (برهان ) (از فرهنگ نظام ) (انجم...