دروغ
نویسه گردانی:
DRWḠ
این واژه در سنسکریت: دوروکتَه dur-ukta. دور= سخن، واژه، کلام + اوکتَ ukta تباه ـ نابود ـ فاسد کننده؛ در پارسی باستان: دْرَئوگَ= dra-ug-a؛ در اوستایی: دْرَئُغَ= dra-oq-a، دْروج dr-uj، دریژ dr-iž و در پهلوی: دْرُغ droq، دْرُگ drog، دْرُش droŝ، دْروج druj، دْرُو drov، دْرو dru، دْرُژ drož، دْروژ druž و دْروخ drux بوده است.
واژه های همانند
۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
صبح دروغ . [ ص ُ ح ِ دُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صبح کاذب . مقابل صبح صادق : از عشق سوختم چکنم چون ز روز بدصبح دروغ میدمد از آفتاب خویش ....
دروغ کردن: تکذیب کردن، دروغ انگاشتن. «دروغ کردند پیشتر از ایشان»، در ترجمه کذبت قبلهم قوم نوح (54:9). موید الدین شیرازی، بنیاد تاویل
دروغ وعده . [ دُ وَ دَ / دِ ] (ص مرکب ) کسی که وعده ٔ دروغ میدهد. (ناظم الاطباء). کاذب الوعد. (یادادشت مرحوم دهخدا). آنکه وعده هایی عرقوبی ده...
دروغ وعدگی . [ دُ وَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) عمل دروغ وعده . خلف وعد. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به دروغ وعده شود.
دروغ گفتن . [ دُ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) تکلم به دروغ . سخن گفتن به دروغ . سخن ناراست گفتن . کذب گفتن . ابتشاک . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر ...
دروغ بستن . [ دُ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) دروغ گفتن . دروغ بافتن . تهمت زدن . (یادداشت مرحوم دهخدا). به کسی نسبت دروغ دادن و بهتان بر کسی بس...
دروغ پرداز. [ دُ پ َ ] (نف مرکب ) دروغ پردازنده . پردازنده ٔدروغ . آراینده ٔ دروغ . آنکه دروغ دیگری را تزیین کندو راست جلوه دهد. (یادداشت مرحو...
دروغ کردن . [ دُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خلاف کردن . به ناراستی کشاندن .- دروغ کردن وعده را ؛ خلف وعد. خلاف ، اخلاف وعده . (یادداشت مرحوم دهخد...
دروغ آزمای . [ دُ زْ / زِ ] (نف مرکب ) دروغ آزما. آزماینده ٔ دروغ . دروغگو. کذاب : نکوهیده باشد دروغ آزمای سوی بندگان و بسوی خدای . ابوشکور.به ...
دروغ آزما. [ دُزْ / زِ ] (نف مرکب ) دروغ آزمای . آزماینده ٔ دروغ . به دروغ پردازنده . دروغگو. رجوع به دروغ آزمای شود.