منسوب . [ م َ ] (ع ص ) دارای نسبت و دارای علاقه و دارای پیوستگی و متعلق و مرتبط و متصل و ملحق شده و مخصوص شده . (ناظم الاطباء). نسبت داده ....
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: نامهافگر nâmhâfger (نام + هافگر: منسبوب از کردی: هاوگر) **** فانکو آدینات 09163657861
اسم منسوب . [ اِ م ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اسمی است که به آخر آن یاء مشدد ماقبل مکسور اضافه شود و آن علامت نسبت است ، چون بصری و ...
چینش و ویرایش از: sayogine@yahoo.com
بخش یکم رباعیات از شاعران ناشناس 1
ای دل ز زمانه رسم احسان مطلب ٭٭٭٭ وز گردش دوران سروسامان مطلب
درمان ط...
چینش و ویرایش از: sayogine@yahoo.com
رباعیاتی که از شاعران دیگر به دیوان خیام راه یافته است:
«ا»
سلمان ساوجی:
آمد سحری ندا ز میخانه ی ما ٭٭٭٭ ...
منصوب . [ م َ ] (ع ص ) بر پای کرده شده . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بر پای کرده و افراخته و بلندشده و نصب شده و نشانده شده . ج ، مناصیب . ...
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ویشکت viŝket (سغدی: viŝkestc) گماشته، گمارده (دری)***فانکو آدینات 09163657861