اجازه ویرایش برای همه اعضا

طرح

نویسه گردانی: ṬRḤ
طرحtarh معنی ۱. (نقاشی) تصویر بدون رنگ. ۲. (ادبی) خلاصۀ حوادث یک داستان. ۳. (اسم مصدر) مطرح کردن؛ پیشنهاد کردن؛ ارائه کردن. ۴. (اسم مصدر) پی‌ریزی کردن؛ بنا نهادن. ۵. نقشه. ۶. مطلب. ۷. (سیاسی) قانونی که برای مطالعه و تصویب تهیه می‌شود. ۸. (اسم مصدر) [قدیمی] دور انداختن؛ حذف کردن. ۹. (صفت) [قدیمی] ویژگی آنچه به زور و اجبار فروخته شود. ⟨ طرح ‌افکندن: (مصدر متعدی) [قدیمی] طرح ‌ریختن؛ بنیان ‌نهادن؛ پی ‌افکندن. ⟨ طرح ‌ریختن: (مصدر لازم) [مجاز] ۱. برای کاری برنامه‌ریزی کردن. ۲. (مصدر متعدی) چیزی را از روی نقشه ساختن. ۳. نقشۀ ساختن چیزی را کشیدن. ⟨ طرح ‌کردن: (مصدر متعدی) ۱. نقشۀ چیزی یا کاری را کشیدن. ۲. مطرح کردن؛‌ پیشنهاد کردن؛ ارائه کردن. ۳. [قدیمی] فروختن. ۴. [قدیمی] دور انداختن؛ رها کردن. ۵. [قدیمی] تحقیر کردن. مترادف ۱. الگو، مدل ۲. انگار، نگاره ۳. گرده ۴. نقاشی، نقش، نقشه ۵. نمودار ۶. شکل، تصویر ۷. زمینه، قالب ۸. پروژه ۹. پیشنهاد ۱۰. برنامه ۱۱. کشیدن، نقاشی کردن ۱۲. مطرح کردن، ارائه کردن، ارائه دادن برابر پارسی نمودار، پیرنگ
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
طرح هوشمندانه یا طراحی هوشمند (به انگلیسی: Intelligent design) یا آفرینش هوشمند، ایده‌ای است که هواداران آن معتقدند، بهترین توضیح برای جهان و موجودات ...
آویزه,کناره
طرة. [ طَرْ رَ ] (ع اِ) تهیگاه . || (مص ) آبستن کردن گشن ماده را به یک آمیزش . (منتهی الارب ).
طرة. [ طُرْ رَ ] (ع اِ) کرانه ٔ جامه که پرزه ندارد. (منتهی الارب ). || کرانه ٔ وادی . کرانه ٔ جوی . کرانه و طرف هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنن...
طرة. [ طُرْ رَ ] (اِخ ) شهری است به افریقیه . (منتهی الارب ). شهر کوچکی به افریقیه . (معجم البلدان ج 6 ص 46). صاحب منتهی الارب لفظ «طرة» ...
طرة. [ طُرْ رَ ] (اِخ ) قریه ای است به مصر (جیزة) که در آنجا سمنت تهیه میشود. (المنجد).
طره . [ طَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برزرود بخش نطنز شهرستان کاشان در 35هزارگزی شمال باختر نطنز و 14هزارگزی باختر پل هنجن . کوهستانی و ...
ترح . [ ت َ رَ ] (ع مص ) اندوه گین شدن . (از تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). محزون گشتن . (از اقرب الم...
ترح . [ ت َ رَ ] (ع اِ) اندوه . ضد فرح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اندوه و غم که ضد فرح است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). حزن و غم . (الم...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۹ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.