گفتگو درباره واژه گزارش تخلف امدن نویسه گردانی: ʼMDN امدن . [ اِ دِ ] (اِخ ) ۞ شهری است در آلمان در ایالت هانور ۞ . رجوع به لاروس بزرگ شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۸۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه واژه معنی بالا آمدن بالا آمدن . [ م َ دَ ] (مص مرکب ) برشدن . برآمدن . ارتفاع گرفتن . صاعد شدن .- بالا آمدن آب رود یا دریا ؛ مد پیدا کردن آب . طغیان کردن آب . ارت... باور آمدن باور آمدن . [ وَ م َ دَ ] (مص مرکب ) قبول کردن . پذیرفتن . راست پنداشتن . باور کردن : نشان داده بود از پدر مادرت ز بهر چه نامد همی باورت ؟ فرد... ببار آمدن ببار آمدن . [ ب ِ م َ دَ ] (مص مرکب ) بار دادن . باردار شدن . به ثمر رسیدن . مثمر شدن . حاصل آوردن . به میوه و گل نشستن درخت . گل و میوه آورد... فائق آمدن فائق آمدن . [ ءِ م َ دَ ] (مص مرکب ) چیره شدن . برتری یافتن . رجوع به فائق و فائق شدن شود. فاخور آمدن فاخور آمدن . [ خوَرْ / خُرْ م َ دَ ] (مص مرکب ) لایق آمدن . فاضل آمدن فاضل آمدن . [ ض ِ م َ دَ ] (مص مرکب )افزون شدن . برتری یافتن . رجوع به فاضل و فضل شود. سخت آمدن سخت آمدن . [ س َ م َ دَ ] (مص مرکب ) ناگوار آمدن . دشوار آمدن : و اسکندررا این پیغام سخت آمد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 57). برادران یوسف را... صواب آمدن صواب آمدن . [ ص َ م َ دَ ] (مص مرکب ) درست آمدن . درست بودن . بجا بودن . مصلحت آمدن : امیر گفت : سخت صواب آمد. (تاریخ بیهقی ).صواب آید روا ... عجب آمدن عجب آمدن . [ ع َ ج َ م َ دَ ] (مص مرکب ) به شگفت آمدن . تعجب کردن . به شگفت ماندن : سختم عجب آید که چگونه بردش خواب آن را که به کاخ ا... عزم آمدن عزم آمدن . [ ع َ م َ دَ ] (مص مرکب ) عزم حاصل شدن : چو عزم آمد آن گوهر پاک را.؟ (از آنندراج ). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۲۸ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود