گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بعض نویسه گردانی: BʽḌ بعض . [ ب َ ] (ع مص ) ۞ گزیدن و اذیت کردن پشه کسی را. (از متن اللغة). آزار دادن پشه کسان را. (از اقرب الموارد). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۲۳ مورد، زمان جستجو: ۲.۲۲ ثانیه واژه معنی باز ایستادن رکود جامغولک باز جامغولک باز. [ ل َ ] (نف مرکب ) اصطلاح عامیانه ، حیله ساز. حقه باز. خدعه گر. مکار. جنقولک باز. چاچوله باز چاچوله باز. [ ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) رجوع به چاچولباز شود. خو باز کردن خو باز کردن .[ ک َ رَ ] (مص مرکب ) ترک عادت کردن . (ناظم الاطباء).ترک اعتیاد کردن . (یادداشت بخط مؤلف ) : نزاری و خو باز کردن ز می چه تزویر ... رو باز کردن رو باز کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نقاب از چهره برداشتن . کشف حجاب کردن . برقع از رخساره برافگندن : اکنون که تو روی باز کردی رو باز به خیر... سر باز کردن سر باز کردن . [ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خلق کردن . ایجاد کردن : حصار جهان را که سر باز کردز بیت المقدس سرآغاز کرد. نظامی . || افتتاح کردن . آغ... چشم وگوش باز چشم وگوش باز. [ چ َ / چ ِ م ُ ] (ص مرکب ) کسی که همه چیز را میفهمد. (فرهنگ نظام ). مقابل چشم وگوش بسته . شخص مجرب و آگاه . آگاه از حقایق امو... چاله حوض باز چاله حوض باز. [ ل َ / ل ِ ح َ / حُو ] (نف مرکب ) کسی که در چاله حوض شنا میکند. آنکه شنا کردن میداند و میتواند در چاله حوض شناوری نماید. شناگر... باز جای شدن باز جای شدن . [ زِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به جای نخست بازگشتن . بجایگاه خویش بازرفتن . بخانه ٔ خود مراجعت کردن . به مستقر خویش برگشتن : بمانم ... باز هم آمدن باز هم آمدن . [ زِ هََ م َ دَ ] (مص مرکب ) بهم آمدن . التیام یافتن : ور نیز جراحت به دوا باز هم آیداز جای جراحت نتوان برد سنان را.سعدی (بد... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ صفحه ۲۰ از ۲۳ ۲۱ ۲۲ ۲۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود