دح
نویسه گردانی:
DḤ
دح . [ دَح ح ] (ع مص ) پهن کردن چیزی در زمین .(منتهی الارب ). چیزی در زیر خاک کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || آرمیدن با زن . گرد آمدن با زن .(از منتهی الارب ). || گردنی زدن . (منتهی الارب ). قفا زدن . || یقال دحاً محاً؛ ای دعها معها. (منتهی الارب ). || دح الطعام بطنه ؛ ملأه حتی یسترسل الی اسفل . (از اقرب الموارد). || دح فی الثری بیتاً؛ وسعه . (از منتهی الارب ).
واژه های همانند
۷۸۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۰ ثانیه
ده شول . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوغر بخش بافت شهرستان سیرجان . واقع در38هزارگزی شمال باختری بافت . سکنه ٔ آن 155 تن . ساکنین ا...
ده شیر. [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشتکوه بخش نیر شهرستان یزد. واقع در 35هزارگزی شمال باختری نیر. دارای 1046 تن سکنه می باشد. آب ...
ده صحرا. [ دِه ْ ص َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خانمیرزا بخش لردگان شهرستان شهرکرد. واقع در 19هزارگزی خاوری لردگان . آب آن از چشمه و قنات ...
ده عباس . [ دِه ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان غاربخش ری شهرستان تهران . واقع در 5هزارگزی باخترری . سکنه ٔ آن 176 تن . آب آن از قنات...
ده عباس . [ دِه ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان سلوئیه بخش زرند شهرستان کرمان . واقع در سی هزارگزی جنوب زرند. سکنه ٔ آن 96 تن . آب آن...
ده عباس . [ دِه ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان . واقع در 15هزارگزی شمال سنقر. سکنه ٔ آن 26...
ده علی . [ دِه ْ ع َ ] (اِخ ) دهی است از بخش راور شهرستان کرمان . واقع در 7هزارگزی شمال باختری راور. سکنه ٔ آن 480 تن . آب آن از قنات تأم...
ده عرب . [ دِه ْ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی است از بخش ابرقو شهرستان یزد. واقع در 22هزارگزی جنوب باختری ابرقو. دارای 326 تن سکنه می باشد. آب آن ...
ده فول . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کزاز بالا بخش سربند شهرستان اراک . واقع در 15هزارگزی شمال خاوری آستانه . دارای 171تن سکنه می با...
ده فول . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فول شهرستان نهاوند. واقع در 6هزارگزی شمال باختری نهاوند. سکنه ٔ آن 2030 تن . آب آن از رودخانه ...