اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ذبان

نویسه گردانی: ḎBAN
ذبان . [ ذِب ْ با ] (ع اِ) ج ِ ذباب . (زمخشری ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۳ ثانیه
زبان روسی (به روسی: русский язык، تلفظ: روسکیی ییزیک) پرگوینده‌ترین زبان اروپا است و از میان زبان‌های اسلاوی دارای بیشترین پراکندگی متکلمین است. ای...
زبان مالایالم (മലയാളം malayālam) یکی از چهار زبان عمده زبان‌های دراویدی و یکی از ۲۲ زبان درنظر گرفته شده در هند برای زبان اداری در ایالت کرالا و ناحیه...
Some of the many words of Chinese origin (presented here with accompanying Hokkien/ Mandarin pronunciation derivatives as well as traditional and simp...
زبان بازی کردن . [ زَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مکالمه کردن . باهم سخن گفتن . (آنندراج ) : سخن دارد به آب زندگی لعل گهربارش زبان بازی بکامل میک...
زبان آوری کردن . [ زَ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سلق . (دهار) (ترجمان القرآن ). زبان بازی کردن . شوخی و گستاخی کردن در سخن . بی باکانه سخن گفتن ...
زبان تنگ سروک . [ زَ ن ِ ت َ گ ِ س َرْ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) از زبانهای کهن ایرانی است که هنوز نامی برای آن برنگزیده اند. در تنگ س...
زبان دراز کردن . [ زَ دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بدزبانی کردن . عیب گویی . غیبت . شکایت : و با اینهمه ، زبان در خداوندان شمشیر دراز میکرد و در باب ...
زبان پارسی نو. [ زَ ن ِ ی ِ ن َ / نُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) فارسی بعداز اسلام است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). رجوع به مقدمه ٔ برهان ...
زبان موی کردن . [ زَ ک َ دَ ] (مص مرکب )کنایت از باریکی سخن . موی شکافی در سخن : چاکر بثنا زبان کند موی تا موی به امتحان شکافد.خاقانی .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.