زبان
نویسه گردانی:
ZBAN
زبان . [ زَ ] (اِخ ) ابن مرة درازد است .(منتهی الارب ) (تاج العروس ). و ظاهر سخن مصنف قاموس زبان مانند سحاب است (بدون تشدید) و حافظ آنرا مانندشداد (با تشدید باء) ضبط کرده است . (تاج العروس ).
واژه های همانند
۳۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۲ ثانیه
دستور زبان
دستور زبان گویش سمنانی
الگو های جمله سازی
قواعد ساختن چهارنوع جمله ای که در زبان فارسی معمول است،یعنی خبری،پرسشی،امری و تعجبی د...
گفتن از ویکیواژه پرش به ناوبریپرش به جستجو فارسی[ویرایش] ریشه لغت[ویرایش] • پهلوی آوایش[ویرایش] • /گُفتَم/ 0:02 مصدر فعل متعدی[ویرایش] گفتن 1. چیزی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
در نامه ای که رستم فرخزداد سردار سپاه ایران در جنگ قادسیه به برادرش می نویسد، پیش بینی می کند که اگر ایران از اعراب شکست بخورد، آینده ی ایران چنین خو...
با جستجوی واژه های: رو، روی، مو، گیسو، چهره، غبغب، گردن و زیور در شاهنامه، به خوبی می توان دریافت که زنان در ایران باستان پوشش سر و چهره نداشته اند: گ...
ذبان . [ ذِب ْ با ] (ع اِ) ج ِ ذباب . (زمخشری ).
ضبان . [ ض ُب ْ با ] (ع اِ) ج ِ ضَب . (منتهی الارب ).