گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شدن نویسه گردانی: ŠDN شدن . [ ش َ دَ ] (اِ) بره ٔ آهو. (یادداشت مؤلف ) : ز عدل و ز انصاف تو در جهان نیندیشد از شیر شرزه شدن .فرخی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۳ ثانیه واژه معنی واقع شدن واقع شدن . [ ق ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) صادر شدن . ظاهر گشتن . (ناظم الاطباء). پیش آمدن . روی دادن . اتفاق افتادن . حدوث . حادث شدن . افتادن . وقوع... نصف شدن نصف شدن . [ ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به نیمه رسیدن .به نصف رسیدن . || به دو نیم شدن . (یادداشت مؤلف ) || نیمی شدن . (یادداشت مؤلف ). نشت شدن نشت شدن . [ ن َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ترنجیده گشتن : نشت شدن کاغذ و جامه ، ترنجیده گشتن آن . (یادداشت مؤلف ). نصب شدن نصب شدن . [ ن َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) برپا کرده شدن . برقرار شدن . || برنشانده شدن . (ناظم الاطباء). || گماشته شدن . منصوب شدن . رجوع به من... نفیر شدن نفیر شدن . [ ن َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متنفر شدن . گریزان گشتن : مرغ را گر ذوق آید از صفیرچون که جنس خود نیابد شد نفیر. مولوی .گر مسی گردد ز گفت... نوچ شدن نوچ شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) چسبناک شدن دست بر اثر تماس با مایعی چسبناک و شیرین چون عسل و شیره و شربت و مانند آن . نیز رجوع به نوچ ... نوش شدن نوش شدن . [ ش ُ دَ ](مص مرکب ) گوارا شدن . (یادداشت مؤلف ) : چندبردارد این هریوه خروش نشود باده بر سماعش نوش . شهید. || نوشیده شدن : مرا چو... وارد شدن وارد شدن . [ رِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رسیدن . (ناظم الاطباء). واصل شدن . اندرآمدن . درآمدن . ورود کردن . فروشدن . داخل گشتن . (از یادداشتهای مؤلف ... سوار شدن سوار شدن. [سَ شُ دَ]. (مص مرکب). بالا رفتن و بر نشستن بر حیوانی (خر سواری، اسب سواری، شتر سواری) یا وسیله ای چون دوچرخه (ثابت و متحرک). سوار هواپیما ک... عرفی شدن عبور مفاهیم و مقولات، از ساحت قدسی به ساحت عقلانی. حاصل نظریه این است که دین، یعنی که مجموعه ای از عقاید و احکام و میراث انبیا و اولیا، به دو بخش تقسی... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۳۴ ۳۵ ۳۶ ۳۷ ۳۸ صفحه ۳۹ از ۱۳۵ ۴۰ ۴۱ ۴۲ ۴۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود