گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شدن نویسه گردانی: ŠDN شدن . [ ش َ دَ ] (اِ) بره ٔ آهو. (یادداشت مؤلف ) : ز عدل و ز انصاف تو در جهان نیندیشد از شیر شرزه شدن .فرخی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۶ ثانیه واژه معنی پاوز شدن اصطلاح آبیاری. هنگامی که زمین کشاورزی از آب سر ریز میشود. زمین پاوز شد. به خط شدن به خط شدن. اصطلاحی نظامی است و منظور از آن جمع شدن نفرات در یک صف، هنگام آغاز نگهبانی، تحویل و تحول پست یا احترام به پرچم و مراسم و مناسبت های دیگر در... جو جو شدن جو جو شدن jaw خسته ، پریشان حالی ؛ تکه تکه وپارچه پارچه خود را احساس کردن، حالت خیلی ناگوار داشتن کف بر شدن کف بر شدن یا ان کف شدن یا کف کردن در فرهنگ کوچه و بازار به معنی تعجب کردن است. این واژه جدیدا (1385-1389) وارد محاورات شده و عمدتا توسط نوجوانان مدرسه... ز خود شدن ز خودشدن . [ زِ خوَدْ / خُدْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ۞ بیخود و بیهوش شدن . (ناظم الاطباء). از خود شدن . بیخبر و بیهوش شدن . (رشیدی ). بیهوش شدن . ا... غائم شدن غائم شدن . [ ءِ ش ُ دَ] (مص مرکب ) در تداول عوام ، پنهان شدن . قایم شدن . فائح شدن فائح شدن . [ ءِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دمیدن بوی . آمدن بوی . فائق شدن فائق شدن . [ ءِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) فائق آمدن . فائق گشتن . رجوع به فائق آمدن شود. پی جو شدن پی جو شدن . [ پ َ / پ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) جستن اثر پا. مجازاً، درصدد تجسس برآمدن . بجستجو برخاستن . حائض شدن حائض شدن . [ ءِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) درس . دروس . طَمث . طهر.لک دیدن . خون دیدن . ناپاک شدن . حیض افتادن او را. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۳۵ ۳۶ ۳۷ ۳۸ ۳۹ صفحه ۴۰ از ۱۳۵ ۴۱ ۴۲ ۴۳ ۴۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود