گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شدن نویسه گردانی: ŠDN شدن . [ ش َ دَ ] (اِ) بره ٔ آهو. (یادداشت مؤلف ) : ز عدل و ز انصاف تو در جهان نیندیشد از شیر شرزه شدن .فرخی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۶ ثانیه واژه معنی دشوار شدن دشوار شدن . [ دُش ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سخت شدن . متعسر شدن . دشخوار شدن . احتکال . استشراء. استعایة. استعسار. اعتیاص . اعواز. اعیاء. اقذعلال .(منته... دلاور شدن دلاور شدن . [ دِ وَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شجاع و دلیر و گستاخ و بی باک گشتن : دلاور شود مرد پرخاشجوی . سعدی .رجوع به دلاور شود. دسته شدن دسته شدن . [ دَ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) صورت مجموع یافتن . صورت گردکرده و فراهم شده یافتن ، چنانکه ساقه های گیاه یا گل یا ریاحین یا ... دوست شدن دوست شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رفیق شدن . یار گشتن . همدل شدن . مهربان شدن با کسی . (از یادداشت مؤلف ). ولایة. (تاج المصادر بیهقی ) : بنشان... دوهوا شدن دوهوا شدن . [ دُ هََش ُ دَ ] (مص مرکب ) از هوایی خوش به ناخوش یا از سردبه گرم و به عکس رفتن و آن مضر سلامت است . بیمار شدن به علت تغییر ... دوهوا شدن دوهوا شدن . [ دُ هََ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دو آرزو و خواهش مخالف پدید آمدن . (یادداشت مؤلف ). دیدار شدن دیدار شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مرئی شدن . (یادداشت مؤلف ) : سپهبد همیراند بر پیل راست چو دیدار شد ببر خفتان بخواست .اسدی . حادث شدن حادث شدن . [ دِ ش ُ دَ] (مص مرکب ) پیش آمدن . روی دادن . اتفاق افتادن . پیداشدن . پدید آمدن . واقع گردیدن . عارض شدن . افتادن . رخ دادن . بنوی ... حاکم شدن حاکم شدن . [ ک ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) حکومت یافتن . به حکومت منصوب گردیدن . || غالب شدن در دعوی یا در محکمه . حرام شدن حرام شدن . [ ح َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تلف شدن . از حیز انتفاع افتادن . نفله شدن . بی فایده شدن . بی نتیجه از میان رفتن . || ممنوع و محظور شدن... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۳۹ ۴۰ ۴۱ ۴۲ ۴۳ صفحه ۴۴ از ۱۳۵ ۴۵ ۴۶ ۴۷ ۴۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود