اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شدن

نویسه گردانی: ŠDN
شدن . [ ش َ دَ ] (اِ) بره ٔ آهو. (یادداشت مؤلف ) :
ز عدل و ز انصاف تو در جهان
نیندیشد از شیر شرزه شدن .

فرخی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۰ ثانیه
خشمگین شدن . [ خ َ / خ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) عصبانی شدن . برتافته شدن . از جا دررفتن . اِخرِنطام ، تَذَمﱡر؛ بخشم آمدن . بهم برآمدن . امتحاک . (ی...
خشمناک شدن . [ خ َ / خ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تَغَضﱡب ؛ عصبانی شدن . غضبناک شدن . (یادداشت بخط مؤلف ).
دیوانه شدن . [دی ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) جنة. جنون . مس . از خرد دور گشتن . عقل از کف دادن . مجنون شدن : دیوانه شده ست مردم اندر دین آ...
دودناک شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دودآلود شدن . پردود گشتن . تیره گردیدن . || آمیختن با دود یا بخار حاصل از ترکیب شیمیایی مواد غذایی در معد...
دوتایی شدن . [ دُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خم شدن . خمیدن . خمیده گشتن . دوتو شدن . دوتاه گشتن . (یادداشت مؤلف ) : دوتایی شد آن سرو نازان به باغ...
دستمال شدن . [ دَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دست مالیده شدن : که امروز الفاظ القاب دسمال شده است . (منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 173).- دستمال شده ...
دگرگون شدن . [ دِ گ َ گو ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دیگرگون شدن . تغییر کردن .تغیر. تغییر. (یادداشت مرحوم دهخدا). عوض شدن . با وضعی دیگر شدن . با احوا...
درباقی شدن . [ دَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از چیزی نماندن و تمام گردیدن و آخر شدن و وجود نداشتن . (برهان ). موقوف شدن . (آنندراج ) : طلب ها...
داستان شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب )مشهور شدن . شهره گشتن . بلندآوازه گشتن : به ایران و توران بر راستان شد آن شهر خرم یکی داستان . فردوسی .از...
دامنگیر شدن . [ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) آخذ دامان گشتن . گیرنده ٔ ذیل و دامان گردیدن . || باعث سکون گردیدن . بازدارنده ٔ از جنبش گشتن . || ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.