گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شدن نویسه گردانی: ŠDN شدن . [ ش َ دَ ] (اِ) بره ٔ آهو. (یادداشت مؤلف ) : ز عدل و ز انصاف تو در جهان نیندیشد از شیر شرزه شدن .فرخی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه واژه معنی بیهوده شدن بیهوده شدن . [ ب َ / ب ِ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) (از بیهودن ) نزدیک بسوختن شدن . (ناظم الاطباء). رجوع به بیهود و برهود و بیهودن و بیهوده ... بزرگوار شدن بزرگوار شدن . [ ب ُ زُرْگ ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بزرگی یافتن . ببزرگی رسیدن . تکبر. مجد. نَوْه . (تاج المصادر بیهقی ). جلال . جلالة. مجد. وساطه . ا... باریاب شدن باریاب شدن . [ رْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دستوری دخول . اجازه ٔدرآمدن داشتن . بار یافتن . بحضور پادشاه یا امیری رفتن . رجوع به بار یافتن . باریابی... بازاری شدن بازاری شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مبتذل شدن . || شایع شدن . در همه جا بودن . همه کس دانستن . اندرون شدن اندرون شدن . [ اَ دَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) اندرون رفتن . داخل شدن .- امثال :با شیر اندرون شد و با جان بدر رود (عشق تو در درونم و جان تو در ... باجناغ شدن باجناغ شدن . [ ج َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ظأم . مظائمة. هم زلف شدن . در نکاح آوردن دو مرد دو خواهر را. افسانه شدن افسانه شدن . [ اَ ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) قصه شدن . بصورت داستان درآمدن . قصه ٔ بی واقعیت شدن : با مردمی و مردیت افسانه شد بدهرآثار جو... امیدوار شدن امیدوار شدن . [ اُمیدْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) چشم داشتن . سر توقع خاریدن . چشم بدست کسی بودن . کیسه بر کسی دوختن . توقع. رجا. (مجموعه مترادفات ). افکنده شدن افکنده شدن . [ اَ ک َ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب )فکنده شدن . افتاده شدن . از پای درآمدن : فکندش بیک زخم گردن ز کفت چو افکنده شد دست عذرا گ... امتحان شدن امتحان شدن . [ اِ ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مورد آزمایش و آزمون قرار گرفتن . رجوع به امتحان شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۹۸ ۹۹ ۱۰۰ ۱۰۱ ۱۰۲ صفحه ۱۰۳ از ۱۳۵ ۱۰۴ ۱۰۵ ۱۰۶ ۱۰۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود