گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شدن نویسه گردانی: ŠDN شدن . [ ش َ دَ ] (اِ) بره ٔ آهو. (یادداشت مؤلف ) : ز عدل و ز انصاف تو در جهان نیندیشد از شیر شرزه شدن .فرخی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۸ ثانیه واژه معنی افگانه شدن افگانه شدن . [ اَ ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سقط گردیدن بچه ٔ ناتمام : هیبتش چون بانگ بر عالم زد افگانه شودهر شکم کز حادثات دهر باشد حام... آراسته شدن آراسته شدن . [ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تزیّن . (دهار). ازدیان . تقین . تزتت . ژولیده شدن ژولیده شدن . [ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) درهم و پریشان شدن . رجوع به ژولیدن شود. سرافراز شدن سرافراز شدن . [ س َ اَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سربلند شدن . مفتخر گشتن : گرفت آنگهی پادشاهی طورگ سرافراز شد بر شهان سترگ . فردوسی .آنکه نگونسار شد ... سیمابی شدن سیمابی شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سپید شدن . روشن گردیدن ، چنانکه در هوا. رجوع به سیماب شود.- سیمابی شدن هوا ؛ روشن شدن هوا و هوا در اینج... سردرگم شدن سردرگم شدن . [ س َ دَ گ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مبهوت و مات شدن . گیج شدن . سرکفته شدن سرکفته شدن . [ س َ ک َ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سرشکافته شدن . شکفتن . باز شدن . واشدن : چو سرکفته شد غنچه ٔ بادرنگ جهان جامه پوشید همرنگ ... زبردست شدن زبردست شدن . [ زَ ب َ دَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) قوی شدن . توانا شدن و بدست آوردن قوت و قدرت : زبر دست شد مردم زیردست بکین مرد دینی بزین برنش... زاییده شدن زاییده شدن . [ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تولید شدن . بوجود آمدن . رهنمون شدن رهنمون شدن . [ رَ ن ُ / ن ِ / ن َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) راهنمون شدن . رهنماگشتن . راهنمایی کردن : ز موسیقی آورد سازی برون که آن را نشدکس جز او... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۹۹ ۱۰۰ ۱۰۱ ۱۰۲ ۱۰۳ صفحه ۱۰۴ از ۱۳۵ ۱۰۵ ۱۰۶ ۱۰۷ ۱۰۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود