گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شدن نویسه گردانی: ŠDN شدن . [ ش َ دَ ] (اِ) بره ٔ آهو. (یادداشت مؤلف ) : ز عدل و ز انصاف تو در جهان نیندیشد از شیر شرزه شدن .فرخی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۷ ثانیه واژه معنی ناخشنود شدن ناخشنود شدن . [ خ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سخط. (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). ناراضی شدن . خشمگین شدن . ناسپاس شدن ناسپاس شدن . [ س ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کفران ورزیدن . ناشکری کردن : شنیدی که ضحاک شد ناسپاس ز دیو و ز جادو جهان پرهراس . فردوسی .و صحبت نیکا... مردانه شدن مردانه شدن . [ م َ ن َ / ن ِ ش ُ دَ ](مص مرکب ) بیرون شدن زنان از جائی برای آمدن مردان .(از ناظم الاطباء). خاص مردان شدن : مجلس مردانه شد؛... معموره شدن معموره شدن . [ م َ رَ / رِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) معمور شدن . آباد شدن : بر خرابی صبر کن کز انقلاب روزگاردشتها معموره و معموره ها صحرا شود. صائب .... گردشکن شدن گردشکن شدن . [ گ ِ ش ِ ک َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شکستن بطور گرد. مدور شکستن . گردشکن شدن استخوان یا بازو و یا ران از پهنا. گردآلود شدن گردآلود شدن . [ گ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خاک آلود شدن . به گرد آلوده گردیدن . اغبرار.(تاج المصادر بیهقی ). اشعث . (تاج المصادر بیهقی ). گسترده شدن گسترده شدن . [ گ ُ ت َ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) منتشر شدن . اِفتِراش . اِسباط. اِنبِساط. اِنطِحاح . طَحو. (منتهی الارب ) : چنین آگهی دارم از ... گریزان شدن گریزان شدن . [ گ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گریختن . فرار کردن : گریزان بشد بهمن اردوان تنش خسته از تیر و تیره روان . فردوسی .بسی عذرخواهی نمودش ... گرانبار شدن گرانبار شدن . [ گ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سنگین بار شدن . دارای بار گران گشتن : پس به بلاد عبدالقیس شد و هر عرب که آنجا یافت همه را بکشت و هر... گداخته شدن گداخته شدن . [ گ ُ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ذوب شدن . آب شدن . حل شدن : نحول ؛ گداخته شدن تن . (مجمل اللغه ). حرض ؛ گداخته شدن . (دهار).... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۰۳ ۱۰۴ ۱۰۵ ۱۰۶ ۱۰۷ صفحه ۱۰۸ از ۱۳۵ ۱۰۹ ۱۱۰ ۱۱۱ ۱۱۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود