۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۵ ثانیه
هبا شدن . [ هََ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گرد و غبار شدن . به صورت ذرات گرد و غبار درآمدن : زی مشکلاتها نگشاید رهت کسی گاو از زمین دین به هوا بر هب...
هرز شدن . [ هََ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) هدر رفتن و روان شدن آب به زمین لم یزرع . (یادداشت به خط مؤلف ). || خراب شدن و از کار افتادن پره ٔ ق...
پِرت (بهکسر پ و سکون ر) شاید وامواژهای باشد از زبان فرانسوی: perte بهمعنی زیان، از دست دادن، تلف شدن. در فارسی امروز بیشتر بهمعنی دورریز بهکار م...
بیهوده شدن ... باطل شدن ... به شکل هدر رفتن هم بیان شده است.
صاحب ، دارا ، برخوردار ، دارنده شدن. مثال: رای گیری برای انتخاب ۵ عضور اصلی و دو عضو علیالبدل شورای مرکزی کانونهای کارآفرینی سراسر کشور صورت گرفت که...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
عائد شدن . [ ءِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول فارسی زبانان نصیب گشتن . به دست آمدن . سود بردن .
فائز شدن . [ ءِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خلاص شدن . نجات یافتن . رستگار شدن . || به کام دل رسیدن . || دست یافتن . || استنباط کردن . || کسب ک...
دائر شدن . [ ءِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مقابل بائر شدن . آباد و معمور گشتن . زیر کشت درآمدن (زمین ). || رواج یافتن . از رکود برآمدن . برپا گردیدن ....
خیت شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شرمنده شدن . پس از بازماندن از دعوی خود. (یادداشت بخط مؤلف ).بور شدن . کنفتی بارآوردن .