۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۰ ثانیه
گرد شدن . [ گ ِ ش ُدَ ] (مص مرکب ) جمع شدن . گرد آمدن . تجمع کردن . مجتمع شدن . اجتماع کردن . فراهم آمدن : رأس العین شهری است خرم و اندر وی ...
گل شدن . [ گ ُ ش ُ دَ ](مص مرکب ) کنایه از ظاهر شدن و فاش گردیدن . (برهان ). ظاهر شدن . (غیاث ) (آنندراج ). || خاموش شدن . (آنندراج ) (مجموعه ...
گل شدن . [ گ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از آلوده شدن . (آنندراج ) : میرسد از سازش ما یار را آلودگی گر خدا را دست از تخمیر آدم گل شود.طاهر وحید...
سرد شدن . [ س َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نقیض گرم شدن . (آنندراج ) (برهان ) : سرد و تاریک شد ای پور سپیده دم دین خُرُه ِ عرش هم اکنون بکند بانگ نم...
سقط شدن . [ س َ ق َ ش ُ دَ ](مص مرکب ) مردن چهارپایان : شتربه را بگذاشت و برفت بازرگان را گفت سقط شد. (کلیله و دمنه ).چنین گویند کاسب بادر...
سمر شدن . [ س َ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مشهور شدن . معروف شدن . داستان گشتن : ای حسن تو سمر بجهان زود حال ماچون حال عشق وامق و عذرا سمر شو...
سیر شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از مستغنی گشتن . (برهان ) (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ). بی نیاز شدن : سکندر نخواهد شد از گنج سیروگر آسمان را...
زرد شدن . [ زَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) اصفرار. صفرة. صفرت . زرد گردیدن . به رنگ زرد درآمدن . در گیاهان بعلت خزان و در میوه ها بعلت رسیدگی و در روی...
سبز شدن . [ س َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) روئیدن . (غیاث ). روییدن گیاه و جز آن : اخضرار؛ سبز شدن کشت . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ). ابقال . بقول ...
رها شدن . [ رَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نجات یافتن . خلاص گشتن (از قید و بند). (یادداشت مؤلف ) (فرهنگ فارسی معین ). آزاد شدن . یله گشتن . (یادداشت...