۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۱ ثانیه
ناامید شدن . [ اُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دست شستن . سرخوردن . امید بریدن . قنوط. خیبت . اِتئاس . نومید شدن . یأس . استیآس . اَیس . اِبلاس . مأیوس شد...
ناخستو شدن . [ خ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) انکار کردن . منکر شدن .
ناپدید شدن . [ پ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ناپدید گشتن . پنهان گشتن . (ناظم الاطباء). ناپیدا شدن . مخفی شدن . نهان شدن : صبح شباهنگ قیامت دمیدشد ...
ناپسند شدن .[ پ َ س َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پسندیده نشدن . پسند نکردن : چنان محتشم را سبک بر زبان آورد و مردمان شریف و وضیع را ناپسند شد. (تار...
ناپیدا شدن . [ پ َ / پ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) غیبت . پنهان شدن . مخفی شدن . غیب شدن : امیر چون نامه بخواند سجده کرده پس برخاست و بر قلعت بر...
ناخوش شدن . [ خوَش ْ / خُش ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بیمار گشتن . (ناظم الاطباء). مریض شدن . و نیز رجوع به ناخوش شود.
ناکام شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) برخلاف میل شدن . نه به دلخواه شدن . نه به کام و به وفق مراد شدن . مطابق میل و به دلخواه نشدن : چو ای...
ناگزیر شدن . [ گ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ناچار شدن . مجبور شدن . درمانده و لاعلاج گشتن . رجوع به ناگزیر شود. || واجب شدن . لازم آمدن . ضرورت ی...
نالان شدن .[ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نالیدن . (ناظم الاطباء). || مریض شدن . رنجور و بیمار گشتن : چون به ری شد یکچندی نالان گشت چون از بیماری...
نشانه شدن . [ ن ِ ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) هدف شدن . هدف واقع شدن .- نشانه ٔ تیر بلا شدن ؛ آماج بلا و مصائب شدن . || انگشت نما شدن . عَل...