۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۰ ثانیه
قارون شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) توانگر شدن : مپندار گر سفله قارون شودکه طبع لئیمش دگرگون شود. سعدی (بوستان ).قارون گرفتمت که شدی در توا...
کامروا شدن . [ رَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پیروز گشتن . متمتع شدن . برخوردار گردیدن . و رجوع به کامروا و کامروا گشتن شود.
کامگار شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پیروزی یافتن .به مقصود و آرزو رسیدن . نایل آمدن . کامیاب و مقضی المرام گشتن . غلبه یافتن . چیره شدن بر کسی ...
کرانه شدن . [ ک َ ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مردن . (یادداشت مؤلف ) : و احمد بگفت خوارزمشاه را که بی تو چه کردم هرچند به تن خویش مشغو...
کلاوه شدن . [ ک َ وَ / وِ ش ُ دَ ](مص مرکب ) سرگشته و سراسیمه شدن . (ناظم الاطباء). کلافه شدن . گیج و سرگشته شدن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
کشیده شدن . [ ک َ / ک ِ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) انقباض . (یادداشت مؤلف ). || اقتیاد.انقیاد. (منتهی الارب ). || امتداد. (تاج المصادر بیهق...
کلافه شدن . [ ک َ ف َ / ف ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب )سرگشته و سراسیمه شدن . مضطرب گشتن . (ناظم الاطباء). مانند کلافه سردرگم شدن . گیج شدن . (فرهنگ ...
کدبانو شدن . [ ک َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) عَون . تعوین . (تاج المصادر بیهقی ). مراد ازکدبانو، عوان یعنی زن غیر باکره یا میانه سال است . (یادداشت ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.