شهر
نویسه گردانی:
ŠHR
شهر. [ ش َ ] (ع مص ) آشکارا کردن چیزی را. (منتهی الارب ). شهرة. (منتهی الارب ).آشکارا کردن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). معروف کردن . (المصادر زوزنی ): شهره بکذا شهراً؛ آشکارا کردن یا آشکار با زشتی کردن . (از اقرب الموارد). || برکشیدن شمشیر خود را از نیام : یشهر سیفه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شمشیر خود را برکشیدن . شمشیر بکشیدن . (المصادر زوزنی ). رجوع به شهرت شود.
واژه های همانند
۱۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
علی آباد پشت شهر. [ ع َ دِ پ ُ ت ِ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان واقع در 4 هزارگزی شمال همدان و 2 هزا...
هفت شهر طلسم نمرود. [ هََ ش َ رِ طِ ل ِ م ِ ن ُ / ن َ ] (اِخ ) طلسم آب ، طلسم حوض ، طبل ، آینه ، بت منادی بر مناره ، بر روی آب رفتن درخت سایه ...
مِشگینشهر شهری در استان اردبیل و سومین شهر استان اردبیل از نظر جمعیت می باشد واز نظر وسعت شهری با پانزده کیلومتر رتبه دوم شهر بزرگ استان اردیبل است.[...
ساباط کوچه و رهگذر مسقفی است که در بافت قدیم شهر اوز به تعداد زیاد وجود داشته است. پراکندگی محلات، دمای زیاد، تابش شدید خورشید، باعث شده است تا در گذش...
شهر دوچرخه ایران واژه ای است که برای اواین بار در ایران برای شهر قوشاچای که میاندوآب امروزی است به کار برده شده است، علت این نام گذاری بخاطر این است ک...
دولت شهر دولتی است که فقط در یک شهر و مناطق اطراف شهر حاکم است. دولت-شهرهای مهم در یونان پدید آمدهاست اما اولین دولت -شهرها در تمدن بین النهرین به وج...
شحر. [ ش َ ] (ع اِ) بطن وادی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آبراهه . (منتهی الارب ). مجرای آب . (از اقرب الموارد). || نشان پشت ریش...
شحر. [ ش ِ ] (ع اِ) شط. (اقرب الموارد). رود.
شحر. [ ش َ ح َ ] (ع ) فزع و خوف . (از اقرب الموارد).
شحر. [ ش َ ] (ع مص ) دهان گشادن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).