شهر
نویسه گردانی:
ŠHR
شهر. [ ش َ ] (ع مص ) آشکارا کردن چیزی را. (منتهی الارب ). شهرة. (منتهی الارب ).آشکارا کردن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). معروف کردن . (المصادر زوزنی ): شهره بکذا شهراً؛ آشکارا کردن یا آشکار با زشتی کردن . (از اقرب الموارد). || برکشیدن شمشیر خود را از نیام : یشهر سیفه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شمشیر خود را برکشیدن . شمشیر بکشیدن . (المصادر زوزنی ). رجوع به شهرت شود.
واژه های همانند
۱۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
رعایت کننده ی به آداب شهر نشینی
هفت شهر عشق . [ هََ ش َ رِ ع ِ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) منازل سلوک . مراحل کمال صوفی : هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم ...
شهر ماهروبان . [ ش َ رِ ما ] (اِخ ) نام قریه ٔ شاه عبداﷲ در روزگارهای پیش و آن شهری بود در کنار دریای فارس بمسافت دوازده فرسخ در جانب جنوب...
شهر فیروزآباد. [ ش َ رِ فی ] (اِخ ) مراد فیروزآباد فارس است که ویرانه های آن بمسافت فرسخی میانه ٔ شمال و مغرب کوشک است . (از فارسنامه ٔ ناص...
کشور آمریکا که نخستین پدید آورنده ی صنعت سینما بود.
شهرسیبه (کوخرد) یکی از شهرهای باستانی شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران واقع شدهاست. این شهر تاریخی (ساسانی) در بخش کوخرد واقع میباشد....
خامِنه یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی ایران است. این شهر مرکز بخش مرکزی شهرستان شبستر است.[۱] خامنه در ۵ کیلومتری شبستر و ۷۵ کیلومتری تبریز قرار د...
شهر بازارگانان . [ ش َ رِ با ] (اِخ ) مدینة التجار. یکی از نامهای شهر بخارا که به آن بنمجک ۞ و بومسک و مدینة الصفریه یا شارستان رویین نیز ...
شهر به هم زدن . [ ش َ ب ِ هََ زَ دَ ] (مص مرکب ) خراب و پریشان کردن شهر.(آنندراج ). فتنه و شورش افکندن در شهر : تا چشم بر هم میزنی افتاده ...
پارکور (به فرانسوی: Parkour) یا هنر جابجایی (به فرانسوی: L'art du déplacement) یا شهرنوردی به پیشنهاد گروه رها [۱] یک راه نوین برای تعامل با محیط اطرا...