صرخ
نویسه گردانی:
ṢRḴ
صرخ . [ ص ُ ] (اِخ ) کوهی است بشام . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
سرخ بت . [ س ُ ب ُ ] (اِخ ) سرخ بت و خنگ بت دو بت بزرگند در موضع بامیان از مضافات کابل در سرحد بدخشان از سنگ تراشیده . گویند بلندی هر یک ...
سرخ پای . [ س ُ ] (اِ مرکب ) نام سبزه ای بغایت نازک ، ترش طعم . (بهار عجم ). و به عربی حماض خوانندش . (برهان ) (جهانگیری ).
سرخ چشم . [ س ُ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) آنکه چشم او سرخ باشد : عمر رضی اﷲ عنه مردی بود بلندقامت و تناور، سرخ چشم و اسمر. (مجمل التواریخ ). ||...
آب سرخ . [ ب ِس ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شراب . خمر : من و آب سرخ و سر سبز شاه جهان گو فروشو به آب ِ سیاه .نظامی .
تپه سرخ . [ ت َپ ْ پ َ س ُ ] (اِخ ) دهی از بخش پشت آب شهرستان زابل است که در هفتاد و چهار هزارگزی شمال بنجار و شش هزارگزی باختری راه مالر...
تل سرخ . [ ت ُ س ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کام فیروز است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و290 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ای...
تنگ سرخ . [ ت َ س ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان رودبشار است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و 115 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
چقا سرخ . [ چ َ س ُ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «تپه ای است میان باغات و آبادی شهر کرمانشاهان که چشم انداز بسیار خوبی دارد و همه ٔ خ...
چم سرخ . [ چ َ س ُ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: قشلاقی است در هفت فرسخ و نیمی مغرب نهاوند که جای زراعت ندارد، لیکن بسبب بودن وحو...
چم سرخ . [ چ َ س ُ ] (اِخ ) دهی از بخش آبدانان شهرستان ایلام که در 26 هزارگزی باختر آبدانان کنار راه مالرو دهلران به نصریان واقع است . کوه...