صرخ
نویسه گردانی:
ṢRḴ
صرخ . [ ص ُ ] (اِخ ) کوهی است بشام . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
چم سرخ . [ چ َ س ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان چمچال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاه که در 18 هزارگزی جنوب خاوری صحنه و 8 هزارگزی جنوب راه شوسه ...
چنگ سرخ . [ چ َ س ُ ] (اِخ ) دهی است ازبخش میان کنگی شهرستان زابل ، واقع در نوزده هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد، نزدیک مرز افغانستان . ن...
چوب سرخ . [ س ُ ] (اِ مرکب ) بقم . ۞ (ناظم الاطباء). چوبی است سرخ که چیزها بدان سرخ کنند. (یادداشت مؤلف ).
چوب سرخ . [ س ُ ] (اِخ ) دره ای است که در خوزستان ، واقع شده است .
چوب سرخ . [ س ُ ] (اِخ )دهی است از دهستان تل بزان بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز که در 19 هزارگزی جنوب خاوری مسجد سلیمان سر راه شوسه ٔ شرکت...
حصار سرخ . [ ح ِ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور. واقع در 9هزارگزی شمال فدیشه . ناحیه ای است واقع در جلگه...
حصار سرخ . [ ح ِ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اراضی نیزاربخش حومه ٔ شهرستان قم . واقع در پنجاه هزارگزی جنوب باختر قم و سه هزارگزی غربی را...
حصار سرخ . [ ح ِ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاندیز بخش طرقبه ٔ شهرستان مشهد. واقع در پانزده هزارگزی شمال خاوری طرقبه ٔ سر راه شوسه ٔ قدیم...
حصار سرخ . [ ح ِ س ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران . واقع در 13هزارگزی جنوب خاور ورامین و 2هزارگزی راه آ...
بید سرخ . [ دِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سرخ بید. نوعی از بید. که در کرمانشاه آنرا بید مرجان نامند. عفار. (یادداشت مؤلف ) : جهانی برامش ن...