عاسم
نویسه گردانی:
ʽASM
عاسم . [ س ِ ] (اِخ ) نام موضعی است یا ریگ توده ای به عالج . (منتهی الارب ). نام آبی است مر کلب را در سرزمین شام نزدیک خُرّ. نصر گوید عاسم رمل بنی سعد است . طِرّماح گوید: رمل نافذبن سعد المعنی است . (معجم البلدان ج 6 ص 95).
واژه های همانند
۱۶۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
اسم مشکک . [ اِ م ِ م ُ ش َک ْ ک ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اسماء مشککه شود.
اسم مصدر. [ اِ م ِ م َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسم مصدر در عربی : ابن مالک در الفیة گوید : بفعله المصدر الحق فی العمل مضافاً او مجرداً او ...
اسم معنی . [ اِ م ِ م َ نا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسم چون قائم بغیر و وجود آن به دیگری بسته باشد، آنرا اسم معنی گویند: رنجش ، دانش ، سپ...
اسم زمان . [ اِ م ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در عربی ، اسم زمان و اسم مکان اسمی است که برای دلالت بر وقت یا جایی که فعل واقع شده ا...
اصم السمرة. [ اَ ص َم ْ مُس ْ س َ م ُ رَ ] (اِخ ) نام جایگاهی است . رجوع به اصم و اصمان ، و معجم البلدان شود.
حسین اصم . [ ح ُ س َ ن ِ اَ ص َ ] (اِخ ) ابن علی ملقب به معین الدین (الملک ) اصم . صاحب دیوان سنجر. (آثار الوزراء) (دستور الوزراء) (حبیب السی...
اسم مکان . [ اِ م ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسم مکان ، اسمی است که دال بر مکان و محل باشد. در فارسی برای ساختن اسم مکان یکی از اد...
قاسم عاصم . [ س ِ م ِ ص ِ ] (اِخ ) (ملا...) جوانی فقیر و نامراد است و نظمی نیز میگوید از اوست این مطلع:یاد روزی که ز خیل و حشمت میبودم متصل ...
این دو و اژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: نامویشروت nâmviŝrut (نام + ویشروت از سنسکریت: viŝruta: معرفه) **** فانکو آدینات 09163657861
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: نامیاتیک nâmyâtik (نام + یات از اوستایی yâta: فعل + پسوند پهلوی «ایک») **** فانکو آدینات 091636...