اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عشق

نویسه گردانی: ʽŠQ
عشق . [ ع َ ش َ ] (ع مص ) عشق آوردن و چیره گردیدن دوستی بر کسی . (از منتهی الارب ). عاشق شدن . (المصادر زوزنی ). نیک شگفت داشتن . (تاج المصادر بیهقی ). تعلق قلب به کسی . (از اقرب الموارد). || چسبیدن . (از منتهی الارب ). التصاق به چیزی . (از اقرب الموارد). عِشق . مَعشَق . و رجوع به عشق و معشق شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
عشق . [ ع َ ش َ ] (ع اِ) ج ِ عَشَقة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عشقة شود.
عشق . [ ع ِ ] (ع مص ) عَشَق است درتمام معانی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). به حد افراط دوست داشتن . (فرهنگ فارسی معین ). بسیار دوست ...
عشق . [ ع ِ ] (ع اِمص ) شگفت دوست به حسن محبوب ، یا درگذشتن ازحد در دوستی ، و آن عام است که در پارسایی باشد یا در فسق ، یا کوری حس از دری...
عشق . [ ع َ ش ُ ] (ع اِ) نیکو و برابر کنندگان در نشاندن درختهای ریاحین را. (منتهی الارب ). اصلاح کنندگان و صاف کنندگان غرسهای ریاحین ، مفرد آ...
ایسم ،دوستیته ،آرمیتی ،دوشَست ،سودا ،الیک ،ایلگ ،ایشک ،(پارسی نو)
این واژه از اساس پارسى است و تازیان (اربان) آن را از واژه ایشکا Ishka (اوستایى: عشق، تمنا- در اوستا "ایشish" : خواستن، تمنا کردن) و یا اَشاک...
این نام معرب شده ی واژه ی پارسی " ایشکا" می باشد. اعراب برای این معنی واژه ی "حب' را استفاده می کنند.
عشق: گیرایی عاطفی شدید و لذت بخش جانداری به جانداری دیگر که با پیدایش ناگهانی [عارف قزوینی: به نگاهی دل ویرانه چنان کرده خراب*** که دگر کار دل از صورت...
کسی که دور از عشق مانده-بدون عشق و عاشقی-تا به حال عاشق نشده-منفرد از عشق-منفرد-تنها بدون یاری-بدون همزبان-بدون یار - همه در این دنیا می خوانند از ع...
تب عشق . [ ت َ ب ِ ع ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مجازاً بیماری عشق . سوز و التهاب عشق . آتش عشق . درد عشق : غم عشق بر عیش پیرایه بست تب عش...
« قبلی صفحه ۱ از ۱۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
سید همت الله طاهری اطاقسرا
۱۳۹۳/۰۱/۱۶ Iran
0
2

عشق: واژه ای عربی که در فارسی سره به آن گره می گویند ودر کردستان و مازندران هنوز کاربرد دارد. در مازندران من ته گره یعنی عاشقتم. و در کردستان نیز به همین منوال . بنا بر این اینکه واژه عشق در فارسی معادل ندارد اشتباه است.

رستاقی
۱۳۹۶/۱۰/۱۸
0
0

باسلام .از زحمات شما سپاسگزارم .تحقیقات شما بسیار برایم مفید بود .باتشکر

حیاتی
۱۳۹۶/۱۲/۰۷
0
0

سلام استاد .میشه لطفا بفرمایید اینکه فرمودید در کردستان ومازندران گره کاربرد دارد ،دقیقا در کدوم منطقه بکار برده میشه میخاستم نام اون منطقه رو بدونم تا بتونم سفری داشته باشم .از زحمات شما خیلی تشکر میکنم .این زیبا ترین واژه ای هست که میشه در موردش بحث
کرد چون دلیل زندگی هر کسی و هدف از آفرینش انسان همینه و من خیلی دوست دارم بدونم در گذشته های دور این موضوع چطور بوده .خاهش میکنم شما که توی این زمینه تحقیق کردین بیشتر توضیح بدین .متشکرم


فرهاد عمادی
۱۳۹۶/۰۳/۳۰
0
1

سلام معادل برای این واژه فراوان است ولی کاربردی نیست والان کسی در مازندران نمی کوید من به تو گره دارم. 6

حیاتی
۱۳۹۶/۱۲/۰۹
0
0

سلام آقای عمادی .باتشکر ازشما .من هم در این زمینه تحقیق کردم و دقیقا فرمایش استاد طاهری روتایید میکنم .



برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.