اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غلام

نویسه گردانی: ḠLAM
غلام . [ غ ُ ] (اِخ ) نام یکی از 31 قبیله ای که در کردمحله ساکن هستند. رجوع به ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 100 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۳ ثانیه
غلام . [ غ ُ] (ع اِ) کودک . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). کودک شهوت پدیدآمده . (ترجمان علامه ٔ جرجانی تهذیب عادل نسخه ٔکتابخانه ٔ لغت نامه )....
به معنی فرزند، نوجوان، خدمتکار
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
غلام ویس . [ غ ُ وِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بزینه رود بخش قیدار شهرستان زنجان که در 60هزارگزی جنوب قیدار و 6هزارگزی راه مالرو عمومی قر...
فلک غلام . [ ف َ ل َ غ ُ ] (ص مرکب ) آنکه فلک غلام اوست :رعد سپید مهره ٔ شاه فلک غلام بر بوقبیس لرزه زآوا برافکند.خاقانی .
ده غلام . [ دِه ْ غ ُ ] (اِخ ) دهی است ازبخش شیب آب شهرستان زابل . واقع در 32هزارگزی شمال باختری سکوهه . سکنه ٔ آن 558 تن . آب آن از رودخا...
غلام خان . [ غ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نارویی بخش شیب آب شهرستان زابل که در 35هزارگزی خاوری سکوهه ، نزدیک مرز افغانستان واقع است . ج...
غلام رضا. [ غ ُ رِ ] (اِخ ) استاد غلام رضا شیشه گر.صاحب مسند ارشاد به زمان ناصرالدین شاه به طهران .
غلام رضا. [ غ ُ رِ ] (اِخ ) یزدی ، متخلص به حیران . از شعرای قرن سیزدهم هجری قمری بود. او در مصلی صفدرخان در یزد مکتبداری داشته ، درخط نسخ م...
غلام سیا. [ غ ُ ] (اِ مرکب ) مخفف غلام سیاه . در تداول عامه گویند: کی ببره کی نبره ؟ غلام سیا (یا غلام سرا) پیش ببره . رجوع به غلام و غلا...
« قبلی صفحه ۱ از ۸ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.