اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غلام

نویسه گردانی: ḠLAM
غلام . [ غ ُ ] (اِخ ) نام یکی از 31 قبیله ای که در کردمحله ساکن هستند. رجوع به ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 100 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
قلام . [ ق ِ ] (ع اِ) اقلام . ج ِ قَلَم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قلم شود.
قلام . [ ق ُل ْ لا ] (ع اِ) نوعی از شوره ٔ گیاه که قاقلی نامندش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ابوالعلاء گوید : لولا غضا نجد و قُلاّمُه ُلم ی...
قلعم . [ ق َ ع َ ] (ع اِ) گنده پیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). عجوز. (اقرب الموارد).
قلعم . [ ق ِ ع َم م ] (ع ص ) پیر سالخورده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.