اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کلح

نویسه گردانی: KLḤ
کلح . [ ک ِ ] (اِ) نوعی از صمغ است که آن را بارزد و بیرزد هر دو گویند و عربان قنه خوانند، شبیه است به مصطکی . (برهان ). یک نوع صمغی شبیه به مصطکی که بارزد و یا بیرزد نیز گویند. (ناظم الاطباء). کُلخ . (فرهنگ فارسی معین ). لغت سریانی است و بغدادی گوید که نزد اهل مغرب نباتی است برگش شبیه به برگ درخت سیب و قابض و رافع نزف الدم و اسهال دموی و جهت گزیدن افعی و سعوط آن جهت رعاف مفید... و از قول او ظاهر می شود که اندروطالیس باشد و در آنجا تصریح نموده که مانند اشنان بی برگ است و در اینجا بیان نموده که برگش مثل برگ سیب است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به کُلخ شود. || به لغت مصر عبارت از اشق است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به اشق شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱۲ مورد، زمان جستجو: ۲.۱۳ ثانیه
کله خورده . [ ک ُ ل َه ْ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مغلوب و مأیوس . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
کله کردن . [ ک َل ْ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چیزی را از طرف سربه سویی متمایل کردن . (فرهنگ عامیانه ٔ جمالزاده ).
کله پوستی . [ ک ُ ل َه ْ ] (ص مرکب ) شخصی که کلاهی از پوست (بره و جانوران دیگر) بر سر نهد. کلاه پوستی . (فرهنگ فارسی معین ) : از کله پوستیان...
کله پرباد. [ ک َل ْ ل َ / ل ِ پ ُ ] (ص مرکب ) مرد متکبر و مغرور. (آنندراج ). متکبر و مغرور. (ناظم الاطباء). با نخوت . متکبر. (یادداشت به خط مرحوم ...
کله پروار. [ ک َل ْ ل َ / ل ِ پ َرْ ] (اِمرکب ) نام قسمی از حلوا. کله پرور. (ناظم الاطباء).
کله برهنه . [ ک َل ْ ل َ / ل ِ ب ِ رَن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) قسمی پول طلای روس . قسمی مسکوک زر روس . قسمی مسکوک طلا که صورت امپراطوری سربرهنه...
کله بستن . [ ک ِل ْ ل َ / ل ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) نصب کردن خیمه از پارچه ٔ تنک و لطیف . (فرهنگ فارسی معین ) : ابر گوهربار زرین کله بندد در ...
آشغال کله . [ ک َل ْ ل َ / ل ِ] (اِ مرکب ) افکندنیها از استخوانهای خرده و غضروفها و مانند آن از طعام موسوم به کیپا و کله پاچه . || (ص مرکب ) ...
دیلم کله . [ دَ ل َ ک ُ ل َه ْ ] (ص مرکب ) که کلاه دیلمی بر سر داشته باشد. با کلاهی چون کلاه دیلمیان : دیلم کلهیم دلستان بوددر جمله جهان...
زیارت کله . [ رَ ک َل ْ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سیریک است که در بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.