کوح
نویسه گردانی:
KWḤ
کوح . [ ک َ ] (ع مص ) چیره شدن در کارزار. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). جنگ کردن با کسی و غلبه یافتن بر او. (ازاقرب الموارد). || فروبردن در آب یا در خاک . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۵۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۷ ثانیه
لیله کوه . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان ، واقع در 3000گزی جنوب لنگرود. جلگه ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی . دا...
لیلی کوه . [ ل َ لا ] (اِخ ) نام موضعی در حوالی لاهیجان . (سفرنامه ٔ رابینو بخش انگلیسی ص 17).
میان کوه . (اِخ ) دهی از دهستان گرگانرود جنوبی بخش مرکزی شهرستان طوالش ، واقع در 8هزارگزی خاور هشتپر با 1095 تن سکنه . آب آن از گرگانرود و چ...
میان کوه . (اِخ ) دهی است از دهستان خالصه ٔ بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 26هزارگزی شمال باختری کرمانشاه . با 163 تن سکنه . آب آن ...
میان کوه . (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش چاپشلو شهرستان دره گز، واقع در جنوب باختری دره گز. هوای آن سردسیر و دیه ها از چشمه و رودخانه مشر...
میان کوه . (اِخ ) یکی از دهستانهای دوگانه ٔ بخش مهریز شهرستان یزد و آن محدود است از شمال و باختر به بخش تفت از جنوب به دهستان مهریز و بخش...
میان کوه . (اِخ ) نام کوهی است به اصفهان . (یادداشت مؤلف ).
کوه سترک . [ س ِ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان پشتکوه باشت بابوئی که در بخش گچساران شهرستان بهبهان واقع است . 250 تن سکنه دارد که از طایفه ٔ...
کوه زایی . (حامص مرکب ) (اصطلاح زمین شناسی ) حرکات پوسته ٔ جامد زمین که موجب پیدایش کوهها شود. ۞ (فرهنگ فارسی معین ).
کوه رحمت . [ هَِ رَ م َ ] (اِخ ) نام کوهی است نزدیک به مکه ٔ معظمه . (برهان ). نام کوهی است نزدیک مکه ٔ معظمه که به تازی جبل الرحمة خوان...