اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نفص

نویسه گردانی: NFṢ
نفص . [ ن َ ] (ع مص ) شتاب گفتن سخن را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). کلمه را سریع و تند ادا کردن : نفص بالکلمة؛ اتاها سریعاً. (از اقرب الموارد)؛ اتی بها سریعاً. (از متن اللغة). || دفع کردن چیزی را. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
این واژه ها عربی است و پارسی جایگزین، این می باشد: خاپارا xâpârâ (اوستایی: xvâpara) **** فانکو آدینات 09163657861
نفس برآوردن . [ ن َ ف َ ب َ وَ دَ ] (مص مرکب )تنفس کردن . دم زدن . نفس فروبرده را بیرون دادن . || زیستن . زندگی کردن . بسر بردن : به غفلت ...
چاردیوار نفس . [ دی رِ ن َ ] (اِ مرکب ) کنایه ازدنیا و قالب و جسد آدمی باشد. (برهان ) (آنندراج ).
خود باوری، احساس اعتماد به توانایی ها، شایستگی ها و داوری خویش (فرهنگ فشرده ی آکسفورد)
نفس غرق شدن . [ ن َ ف َ غ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نفس در سینه فروماندن و بیرون نیامدن . || کنایه از به شدت ترسیدن و وحشت کردن . سخت هراسا...
نفس تازه کردن . [ ن َ ف َ زَ / زِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رفع ماندگی کردن . اندکی استراحت کردن . نفس راست کردن . نفس درست کردن . دمی توقف و اس...
نفس راست کردن . [ن َ ف َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نفس درست کردن . اندک آرام گرفتن . (آنندراج ). توقف کردن و آرام گرفتن . (ناظم الاطباء) (از غیاث...
نفس درست کردن . [ ن َ ف َ دُ رُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نفس راست کردن . اندک آرام گرفتن . (آنندراج ). نفس تازه کردن . ماندگی درکردن . اندکی است...
نفس خشم گیرنده . [ ن َ س ِ خ َ رَ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قوه ٔ غضب : نفس خشم گیرنده ، با وی است نام و ننگ جستن و ستم ناکشیدن چو...
خلاف نفس الامر. [ خ ِ / خ َ ف ِ ن َ سُل ْ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ضد حقیقت و راستی کار. (ناظم الاطباء).
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ صفحه ۱۶ از ۱۷ ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.