گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وار نویسه گردانی: WʼR وار. (اِخ ) ناحیه ای است در جنوب فرانسه و از پروانس ۞ استان جنوبی فرانسه و چند ولایت و شهرستان تولون مرکب است و 413000 تن سکنه دارد. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۴۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه واژه معنی وار زدن وار زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) (... آتش ) زبانه کشیدن آتش . لهیب زبانه زدن آتش و جز آن . گرازه کشیدن . (یادداشت مؤلف ). وال وار وال وار. (ص مرکب ، ق مرکب ) به سان ماهی وال . به شیوه ٔ بال : ماهی وال است طمع دور دارزود به دم درکشدت وال وار. ناصرخسرو.رجوع به وال و ب... مرغ وار مرغ وار. [ م ُ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) چون مرغ . بسان مرغ . مانند مرغ . مرغ مانند : می پرم مرغ وار گرد جهان هیچ جا آشیان نمی یابم . خاقانی .خاطر ت... مگس وار مگس وار. [ م َ گ َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) مانند مگس . (ناظم الاطباء) : مگس وارم مران زآن تنگ شکرمسوزانم به آتش همچو عنبر.نظامی .مگس وارش از پ... ملک وار ملک وار. [ م َ ل ِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) مانند پادشاهان . چون ملوک : گر همی خواهی بنشست ملک وار نشین ور همی تاختن آری به سوی خوبان تاز. منو... ملک وار ملک وار. [ م َ ل َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) چون فرشته . مانند فرشتگان : بر مردمک دیده ٔ عشاق زنی گام هرگه که ملک وار خرامی به گذر بر.سنائی . غول وار غول وار. (ص مرکب ، ق مرکب )مانند غول . بسان دیو. رجوع به غول شود : شبی تاریک نور از ماه برده فلک را غول وار از راه برده .نظامی . فلک وار فلک وار. [ ف َ ل َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) مانند فلک . به روش فلک . به شیوه ٔ فلک : فلک وار می شد سری پرشکوه گهی سوی صحرا گهی سوی کوه . نظامی .... کرخ وار کرخ وار. [ ک َ ] (ص مرکب ) مانند کرخ . شبیه به کرخ : هر روز شادی نوبنیاد و رامشی زین باغ جنت آیین زین کاخ کرخ وار. فرخی .رجوع به کرخ و ک... کشف وار کشف وار. [ ک َ ش َ ] (ق مرکب ) مانند کشف . چون سلحفاة. مانند لاکپشت . به هیأت و شکل و حال و حرکات کشف : ز بیم اژدهاپیکر سنان تو همه ساله ک... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۵ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود