گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وو نویسه گردانی: WW وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) : دیلمی وار کند هزمان دراج غوی بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲,۱۳۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۶ ثانیه واژه معنی لک و پک لک و پک . [ ل َ ک ُ پ َ ](اِ مرکب ، از اتباع ) از اتباع است و با فعل کردن و شدن صرف شود. تفسیر عبارتی که در عربی بضاعت مزجات گویند. (برهان... لک و پک لک و پک . [ ل ُ ک ُ پ ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) هر چیز گنده و ناتراشیده . (برهان ) : ای شوربخت مدبر معلول شوم پی وی ترش روی ناخوش مکروه لک و... لک و لک لک و لک . [ ل ِک ْ ک ُ ل ِ ] (اِ صوت ) حکایت آواز و صوت کفش آنکه آهسته و پیوسته رود.- لک و لک افتادن ؛ به این در و آن در یا لک و لک را... لس و لوس لس و لوس . [ ل َ س ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) رجوع به لس شود. لش و لوش لش و لوش . [ ل َ ش ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) رجوع به لش شود. لا و نعم لا و نعم . [ وَ ن َ ع َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) (از: لا به معنی نه + نعم به معنی آری ). از قبیل تقابل . از اتباع . و هر دو حرف ایجابند «لا» ب... گفت و گو گفت و گو. [ گ ُ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) صحبت . بحث . سخن . محاوره : نگر نرّه دیو اندرین جست و جوچه جست و چه دید اندرین گفت و گو. فر... گل و گوش گل و گوش . [ گ َ ل ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) سر و گوش .- دست به گل و گوش کسی کشیدن ؛ نوازش دادن یا ملاعبه . گل و شل گل و شل . [ گ ِ ل ُ ش ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در تداول عامه ، بر زمین پر گل و لای اطلاق شود و کلمه ٔ شل بمعنی روان خلاف سفت است ، چنانک... گیر و ده گیر و ده . [رُ دِه ْ ] (اِمص مرکب ، اِ مرکب ) در لغت بگیر و بده . || بمجاز آشوب و همهمه ٔ جنگ : کمان را بفرمود کردن بزه برآمد خروشیدن گیر وده ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۳ ۲۴ ۲۵ ۲۶ ۲۷ صفحه ۲۸ از ۲۱۴ ۲۹ ۳۰ ۳۱ ۳۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود