گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وو نویسه گردانی: WW وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) : دیلمی وار کند هزمان دراج غوی بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲,۱۲۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۳ ثانیه واژه معنی چس و پس چس و پس . [ چ ُ س ُ پ ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) چانه ٔ بیجا زدن . (آنندراج ). چس و پس چس و پس . [ چ ُ س ُ پ ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) اسباب خرده ریز ناقابل . (فرهنگ نظام ). چس و فس . خرت و پرت . رجوع به چس و فس شود. چس و فس چس و فس . [چ ُ س ُ ف ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) خرت و پرت . خرده ریز ناقابل . در تداول عامه ، چیزهای بیهوده و بیمصرف .- امثال :با این چس و فس... چرا و چون چرا و چون . [ چ ِوُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) چون و چرا. استدلال خواستن . تعلیل طلبیدن . مناظره . بحث و تعلیل : تو گرد چون و چرا گر همی نیاری ... جیغ و ویغ جیغ و ویغ. [ غ ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع )- جیغویغ. جیغ و ویغ کردن ؛ هیاهو و جار و جنجال راه انداختن با آواز زنانه . جزر و مد جزر و مد. [ ج َ رُ م َدد ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ۞ بازگشتن آب دریا و بالا آمدن آن و به مجاز، زیر و زبر باشد : شه چو دریاست بی دروغ و دری... جست و جو جست و جو. [ ج ُ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب )همان جستجو است . رجوع به این کلمه شود : نگر نره دیو اندرین جست و جوچه جست و چه دید اندرین ... جلز و ولز جلز و ولز. [ ج ِ ل ِزْ زُ وِ ل ِ ] (اِ صوت مرکب ، از اتباع ) آواز سرخ شدن گوشت و امثال آن برآتش یا تابه و امثال آن . حکایت صوت گوشتی در آت... جو و گندم جو و گندم . [ ج َ / ج ُ وُ گ َ دُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کنایه از سپید و سیاه : خم شد قدت و بسجده ای خم نشدی از هم پاشیدی و فراهم نشدی رف... جیر و ویر جیر و ویر. [ رُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) طعامی که از روده ٔ سرخ کرده و جگر گوسفند و پیازداغ کنند و فقرا آنرا نانخورش سازند. جغوربغور. (یادداشت بخ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۲۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود