گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وو نویسه گردانی: WW وو. [ وَ ] (حرف ) حرف واو را گاه گویند. (منتهی الارب ). لغتی است در واو. (اقرب الموارد) : دیلمی وار کند هزمان دراج غوی بر سر هر پرش از مشک نگاریده ووی ۞ .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲,۱۲۱ مورد، زمان جستجو: ۲.۳۲ ثانیه واژه معنی آه و واه آه و واه . [ هَُ ] (اِ مرکب ، ازاتباع ) اسم صوت علامت اعجاب و تحسین و بدیع شمردن .- آه و واه کردن ؛در تداول زنان ، چشم زخم و عین الکمال ر... بو و برنگ بو و برنگ . [ وُ ب َ رَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) اثر وجودی . خاصیت . فعالیت . بدرد مردم خوردن . کارآمد بودن . (فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده ). بن و بر بن و بر. [ ب ُ ن ُ ب َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) پی و دیوار : بدان ره اندر چندان حصار و شهر بزرگ خراب کرد و بکند اصل هر یک از بن و بر.فرخی . بک و لک بک و لک . [ب ُ ک ُ ل ُ ] (ترکیب عطفی ) پک و لک . لک و پک . از اتباع است همچون خان ومان و تارومار، بمعنی ناهموار و درشت . (برهان ) (از ناظم ال... بر و فرود بر و فرود. [ ب َ رُ ف ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) فراز و نشیب و بلند و پست و بلندی و پستی . (از برهان ). اوج و حضیض . پست و بلند:چون بوددرست ک... بر و بچه بر و بچه . [ ب َ رُ ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) عائله و زن و بچه . (فرهنگ لغات عامیانه ). بچه و دیگران . ج ، بر و بچه ها. (یادداشت ... بر و بحر بر و بحر. [ب َرْ رُ ب َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) خشکی و دریا. دوز و کلک دوز و کلک . [ زُ ک َ ل َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) توطئه . حیله . نیرنگ . اسباب چینی . توطئه چینی . حقه بازی : با هزار دوز و کلک خانه را از دست من... در و نسل در و نسل . [ دَرْ رُ ن َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در این مورد به دال مهمله و در مثنوی نیکلسن «ذر و نسل » به ذال معجمه آمده و در همه ٔ این ... در و بام در و بام .[ دَ رُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) مجموع خانه از اطاق و صحن و بام . خانه و بخش های اساسی آن : پرتو روی تو تا در خلوتم دید آفتاب می... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ صفحه ۱۵ از ۲۱۳ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود