احیا
نویسه گردانی:
ʼḤYAR
احیا /'ahyā/ معنی = حی فرهنگ فارسی عمید مترادف و متضاد ۱. زندهسازی ۲. تهجد، شبزندهداری، مساهرت برابر فارسی کاهش فعل بن گذشته: احیا داشت بن حال: احیا دار دیکشنری انگلیسی ترکی عربی reanimation, rebirth, regeneration, rehabilitation, rejuvenation, resurgence, resurrection, revitalization, revival, vigil
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
احیا. [ اَح ْ ] (ع ن تف ) بشرم تر.- امثال : احیا من بکر . احیا من فتاة . احیا من مخدرة . احیا من هدی .اخیلیة درباره ٔ توبة ابن الحمیر گوید:فتی...
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: مژاب mažāb (سغدی: مژاو mažāv) انزوت anzut (سغدی)***فانکو آدینات 09163657861
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: مژاب mažāb (سغدی: مژاو mažāv) انزوت anzut (سغدی)***فانکو آدینات 09163657861
احیاء. [ اَح ْ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حَی ّ. زنده ها. زندگان : و لا تحسبن َّ الذین قُتلوا فی سبیل اﷲ امواتاً بل اَحیاءٌ عند ربهم یُرزقون . (قرآن 169...
احیاء. [ اِح ْ ] (ع مص ) اِحیا. زنده گردانیدن . زنده کردن : و تواتر دخلها و احیاء اموات و ترفیه ایشان به عدل متعلق است . (کلیله و دمنه ).از...
احیاء. [ اَح ْ ] (اِخ ) آبی است که جنگ عبیدةبن حارث فرستاده ٔ پیغمبر صلی اﷲ علیه و آله بدانجا روی داد. و آن در فرودسوی ثنیةالمرة واقع است ...
احیاء. [ اَح ْ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک مصرمنسوب به بنی خزرج . (منتهی الارب ). قریه هائی است واقع در کنار نیل از جهت صعید که آنها را احیاء ب...
شب زنده داری در شب های قدر،اعمال مذهبی خاصی را در شب های 19 و 21 و 23 ماه رمضان انجام دادن را شب احیاء میگویند
احیاء کردن . [ اِح ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) احیا کردن . زنده کردن : چگونه ساخت از گل مرغ عیسی چگونه کرد شخص عازر احیا. خاقانی .|| آباد کردن . عم...
کتاب احیاء علوم الدین مشهور به احیاء العلوم از آثار شناختهشدهٔ ابوحامد محمد غزالی است. این کتاب که مضمون دینی، اخلاقی و عرفانی دارد همواره مورد توجه ...