اجازه ویرایش برای همه اعضا

خواک

نویسه گردانی: ḴWAK
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۵ ثانیه
خاک اقدام . [ ک ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از زمین است . || در مورد تواضع و فروتنی بکار برند. تراب اقدام .
خاک برداری .[ ب َ ] (حامص مرکب ) خاک از زمین برداشتن . زیادی خاک محلی را بجای دیگر بردن . || گودبرداری .
خاک خاموش . [ ک ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از زمین بی گیاه و سبزه است . (آنندراج ).
خاک خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) خوردن خاک . کنایه از توجه بدنیا کردن و بامور پست نظر انداختن است . || خوردن خاک چیزی را؛ کنایه ...
خاک تنباکو. [ ک ِ تَم ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ریزه ٔ تنباکو. آنچه از تنباکو می ماند چون قسمت قابل استفاده از آن را بردارند.
خاک بیمار. (اِ مرکب )کنایه از زر باشد و آن را آتش فسرده نیز گویند. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). زر سرخ . (برهان قاطع).
خاک آلودن . [ دَ ] (مص مرکب )آغشتن بخاک . || در خاک خفتن : گر ز خاک آلودنت آسوده میگردند خلق تن بخاک تیره ده آسایش دلها طلب .صائب تبری...
خاک پیرزن . (اِخ ) دهی است از دهستان فندرسک بخش رامیان شهرستان گرگان واقع در 40 هزارگزی جنوب باختری رامیان . ناحیه ای است کوهستانی و سر...
خاک زرگری . [ ک ِ زَ گ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ماسه ای است که جهت قالب گیری در درجه میریزند. این خاک را با آب و گاهی با روغن آمیخته ...
خاک ریحان . [ رَ ] (اِ مرکب ) آنچه در سفال ، خاک پر کرده ریحان و سبزه می کارند. (غیاث اللغات ) (آنندراج )
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.