اجازه ویرایش برای همه اعضا

خواک

نویسه گردانی: ḴWAK
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
خاک فراموشان . [ ک ِ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قبر. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). خاک . زندان خاموشان . کوچه ٔخموشان . فرجامگاه . (مجموعه ٔ مترا...
خاک پیراستن . [ ت َ ] (مص مرکب ) خاک را تزیین کردن . کنایه از پیرایه و علایق دنیا بر پیکر خاکی خود بستن : خاک پیراستن چه کار بودحامل خاک ...
خاک دامنگیر. [ ک ِ م َ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گلی که پای رونده در آن بند شود و چون خشک شود سخت گردد. (آنندراج ) : می توان از خاک دامنگیر...
خاک برکشیدن . [ ب َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) خاک برکشیدن از چاه یعنی لاروبی کردن چاه . پاک کردن چاه . شاو.
خاک انداختن . [ اَ ت َ ] (مص مرکب ) پنهان انداختن در خاک چیزی که بدزدی رفته تا دزد رسوا نشود. خاک اندازان و خاک ریختن نیز گویند و این در ه...
خاک مرادبخش . [ ک ِ م ُ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خاک مراد. رجوع به خاک مراد در این لغت نامه شود : تسبیح و سبحه از گل میخانه می کنم خا...
مهاجران خاک . [ م ُ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش سربند شهرستان اراک با 499 تن سکنه . محصول آن غلات ، چغندر قند، قلمستان و انگور است . (از فرهن...
فرع خواران خاک . [ ف َ خوا / خا ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایت از آدمیان . (از آنندراج ) (برهان ). آنها که بهره ٔ خاک را میخورند. رجوع به ...
هفت آب و خاک . [ هََ ب ُ ] (اِ مرکب ) هفت دریا و هفت اقلیم زمین . هرچه برّ و بحر در زمین وجود دارد : دامن از این خنبره ٔ دودناک پاک بشویید به ...
خاک نشین شدن . [ ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بدبخت شدن . ناچیز و فقیر شدن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.