آ
نویسه گردانی:
ʼA
1 - فعل امر از مصدر آمدن که بیش تر به شکل آی می آید و یا با «ب» زینت به صورت بیا به کار می رود.
2 - در زبان اوستایی پیشوندی است که بر سر برخی واژه ها می آید و به معانی گوناگونی به کار می رود: پیش، جلو، نزد، نزدیک، به خاطر، به وسیله ی، بالای، پهلوی، جنب، به سوی، روی، در. گاهی به معنی برای نیز به کار می رود.
واژه های همانند
۲۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
ماخلق ا. [ خ َ ل َ قَل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) آنچه خدا آفریده است از عالم و انسان و حیوان . (ناظم الاطباء).و در حدیث است : اول ماخلق اﷲ العق...
یرحمک ا. [ ی َ ح َ م ُ کَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) دعایی است که عطسه کننده را گویند به معنی «خداوند ترا رحمت کند و ببخشاید». (از ی...
وفقکم ا. [ وَف ْ ف َ ق َ ک ُ مُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) موفق باشید. خداوند موفق بدارد شما را.
یهدیک ا. [ ی َ ی َ کَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) هدایت کند تو را خدا. خداوند تو را به راه راست دارد.
اعلاه ا. [ اَ هُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خدا آن را بلند گرداناد. جمله ای است که بیشتر بصورت معترضه و برای دعا در ضمن عبارات فار...
استغفر ا. [ اَ ت َ ف ِ رُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ، صوت مرکب ) بخشایش می جویم از خدای : نگوید این چنین جز گبر گمراه ازین گفتارها استغفر اﷲ. ن...
اصلحک ا. [ اَ ل َ ح َ کَل ْلاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) توفیق دهد خدای ترا به نیکودینی ، یا خدا ترا اصلاح کند. دعایی است : عمران گفت : اص...
ارغمه ا. [ اَ غ َ م َ هُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ نفرینی ) خشم کند بر او خدا. (منتهی الأرب ).
حاطهم ا. [ طَ هَُ مُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) رجوع به حاطه اﷲ شود.
تبارک ا. [ ت َ رَکَل ْ لاه ] ۞ (ع جمله ٔ فعلیه ، صوت مرکب ) پاک و منزه است خدا. (از اقرب الموارد)(از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاط...