سلطان
نویسه گردانی:
SLṬAN
از ریشه ی سلط (پادشاه کردن یا شدن)، سلطه (چیرگی). همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اَخشید axshid (سغدی) اخشاون axshAvan (سغدی) گاهدار gAhdAr (مانوی) شاه shAh، پادشاه pAdshAâh خدیش xodish، (دری) خدیور xedivar (دری) شهریار (دری) *** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
سلطان ابراهیم . [ س ُ اِ ] (اِخ ) الامینی . والد عالیقدرش میرک جلال الدین قاسم بن میرک محمدبن مولانا ناصرالدین ابراهیم است . انتساب مولانا ا...
سلطان ابوسعید. [ س ُ اَ س َ ] (اِخ ) (855 - 873 هَ .ق .)فرزند شاهرخ نوه ٔ میرانشاه از سلسله ٔ تیموری که بعداز وی بسلطنت رسید. اوضاع ممالک شاه...
شاه سلطان حسین، یا شاه حسین یکم، (۱۰۴۷ – ۲۴ آبان ۱۱۰۱ ش/ اکتبر ۱۶۶۸ – ۱۵ نوامبر ۱۷۲۶ م) نهمین پادشاه ایران صفوی بود. او فرزند و جانشین شاه سلیمان یکم ...
جانی بیگ سلطان . [ب َ س ُ ] (اِخ ) فرمانروای ایالت قصبات کرمنیه و توابع از امرای ازبک میباشد. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 519). و رجوع بکتا...
سلطان یک سواره . [ س ُ ن ِ ی َ /ی ِ س َ رَ / رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مثل سلطان یک اسبه . (آنندراج ) (برهان ). رجوع به کلمه ٔ فوق شود.
شاهرخ بن سلطان . [ رُ خ ِ ن ِ س ُ ] (اِخ ) فرخ بن شیخشاه بن فرخ یسار. از خاندان قدیم شروانشاهیان در گیلان که مدعی بودند نسبشان به نوشیروان...
صادق خان سلطان . [ دِ س ُ ] (اِخ ) وی از ایل جلالوند وعم ّ کرمخان است . هنگامی که محمدخان زند بقصد متفق کردن ایلات وند که در گیلان و کاروا...
سلطان صاحبقران . [ س ُن ِ ح ِ ق ِ ] (اِخ ) لقب سلطان حسین بایقرا است . رجوع به سلطان حسین و حسین بایقرا و مجالس النفایس شود.
مسجد سلطان احمد (که در زبان ترکی «Sultanahmet Camii» نام دارد) مسجدی است که در شهر استانبول واقع شدهاست. این شهر که در زمان امپراطوری عثمانی طی سالها...
سلطان محمد تبریزی، این هنرمند ارزنده مشرق زمین،از جمله چهرههای برجستهآی است که با خلق آثاری نامیرا در هنر مینیاتور و تاثیر شگرفی که بر دیگر هنرمندان...