حقه
نویسه گردانی:
ḤQH
hoqqe: این واژه در فرهنگ عربی - فارسی لاروس به سه معنی آمده است: 1- عطر دان، جای چیزهای خوشبو. 2 - مصیبت. 3- زن؛ ولی نه به معنی نیرنگ آمده است و نه به معنی کلاهک سر وافور (مفتون همدانی: آه از دمی که حقه وافور ما شکست) از این رو حقه به معنی نیرنگ عربی نیست؛ در سنسکریت کوهه که kuhaka به معنی نیرنگ است و از آن جایی که در پارسی h می تواند جایگزین k شود، مانند چنبرک، چنبره، کارنامک (در پهلوی) که کارنامه در دری شده است و...، از این رو می توان گفت که کوه که در سنسکریت، در پارسی هوکه که و رفته رفته هوقه شده است؛ زیرا ک در پارسی با غ q یا ق جایگزین می شود؛ مانند: زاک که زاغ گفته می شود؛ پس هوقه در همانندی با واژه ی عربی حقه، حقه نوشته شده است؛ مانند هلیم که نام یک جور آش است ولی به خاطر همانندی با حلیم عربی به معنی شکیبا، حلیم نوشته می شود. از این رو بهتر است هقه نوشته شود. ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
حقه . [ ح ِق ْ ق َ ] (ع مص ) حق . در سال چهارم پا نهادن شتربچه . (منتهی الارب ). || پانهادگی شتربچه در سال چهارم . || (اِ) شترماده ٔ سه سا...
حقه . [ ح ُق ْ ق َ / ق ِ ] (از ع ، اِ) تحریفی از اوقیه و وقیة. || دراهواز مساوی است با 280 مثقال ، و چهل حقه یک هندروت است . || امروز در عر...
حقه . [ ح َ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج .واقع در 51هزارگزی شمال خاوری سنندج و 5هزارگزی سراب سوره . ناحیه...
حقه گر. [ ح ُق ْ ق َ / ق ِ گ َ ] (ص مرکب ) حقاق . آنکه حقه سازد. حقه ساز. خراط.
هم حقه . [ هََ ح ُق ْ ق َ / ق ِ ] (ص مرکب ) دو چیز که در یک ظرف یا قوطی قرار داده شوند. || به کنایه ، دو تن که همنشین و همخانه شوند : مرا ب...
حقه باز. [ ح ُق ْ ق َ / ق ِ ] (نف مرکب ) تردست و مشعبدی که چیزها زیر حقه ها نهد و چون برگیرد نهاده ها برجای نبود و ناپدید شده باشد یا چیزی در ...
حقه بازی . [ ح ُق ْ ق َ / ق ِ ] (حامص مرکب ) عمل حقه باز. نیرنگ . نیرنج . آرنگ . شعبده .تردستی . جنقولک بازی . سوس گری . چشم بندی : کند چشمشان ا...
حقه زدن . [ ح ُق ْ ق َ / ق ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) حقه زدن بکسی . گول کردن او. او را فریفتن : هزار حقه میزند؛ هزار نیرنگ و فریب و مکر دارد.
حقه ٔ سبز. [ ح ُق ْ ق َ / ق ِ ی ِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (برهان ). حقه ٔ مینا.
حقه ٔ مینا. [ ح ُق ْ ق َ / ق ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (برهان ). حقه ٔ سبز.