گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خوش نویسه گردانی: ḴWŠ خوش . (ص ) خشک : اگر خوش آیدْت خشکی فزاید. ابوشکور.رجوع به خوشیدن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه واژه معنی خوش آلان خوش آلان . [ خُش ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برادوست بخش صومای شهرستان ارومیه ،واقع در جنوب خاوری هشتیان با هوای سرد و 104 تن سکنه . راه ... خلق خوش خلق خوش . [ خ ُ ق ِ خوَ / خ ُ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) خوی خوب . خوی خوش . (یادداشت بخط مؤلف ). خوش آداب خوش آداب . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص مرکب ) رسم و آداب دان . مؤدب . خوش رفتار. (یادداشت مؤلف ). خوش آرزو خوش آرزو.[ خوَش ْ / خُش ْ رِ ] (ص مرکب ) خوش سلیقه . خوب آرزو.- ریدک خوش آرزو ؛ ریدک خوش سلیقه . خوش آغال خوش آغال . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص مرکب ) خوش آغور. خجسته . میمون . (یادداشت مؤلف ). جهان خوش جهان خوش . [ ج َ خُش ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 281 تن . آب آن از قنات و محصو... پای خوش پای خوش . [ خوَ / خُش ْ ] (ص مرکب ) (رشیدی ). رجوع به پای خوشه شود. خوش آباد خوش آباد. [ خوَش ْ / خُش ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نگار بخش مشیز شهرستان سیرجان ، واقع در 26هزارگزی جنوب خاوری مشیز و 2هزارگزی باختر راه ف... خوش آباد خوش آباد. [ خوَش ْ / خُش ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان وراوی بخش کنگان شهرستان بوشهر، واقع در جنوب خاوری کنگان کنار راه فرعی لار به گله دا... خوش آباد خوش آباد. [ خوَش ْ / خُش ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تبادگان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد، واقع در شمال مشهد با هوای معتدل و 505 تن سکنه . (از ف... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ ۲۴ صفحه ۲۵ از ۵۲ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود