شاة
نویسه گردانی:
ŠA
شاة. (ع اِ) الَ ... وسیله ای که بدان از نخل خرما بالا روند. (از ذیل اقرب الموارد).
واژه های همانند
۷۰۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۹ ثانیه
شاه کتی . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل . دارای 215 تن سکنه . آب آن از رودخانه و چشمه . محصول آن برنج ،کنف و صی...
شاه وش . [ هَْ وَ ] (ص مرکب ) (مرکب از: شاه + وش پسوند اتصاف ) چون شاه . همانند شاه در بزرگی و ممتازی : هر آن کس که شد در جهان شاه وش سرش ...
شاه نای . (اِ مرکب ) نای ممتاز در نوع خود. || شهنا. شه نای . نای ترکی است که آن را سورنای گویند و آن سازی است معروف که به سرنا اشتهار ...
شاه ناز. (اِ مرکب ) نام لحنی است در موسیقی . رجوع به کلمه ٔ آهنگ در لغت نامه شود.
شاه کار. (اِ مرکب ) شاکار. کار بزرگ . (برهان قاطع). || کار بی مزد باشد که مردم را بزور بر آن دارند. (فرهنگ سروری ). بمعنی بیگار است که کار ف...
شاه فنر. [ ف َ ن َ ] (اِ مرکب ) بلندترین فنر از دسته ٔ فنر اکسل در اتومبیل . (فرهنگ فارسی معین ).
شاه کال . (ص مرکب ) کاج باشد و آن را لوچ نیز گویند و بعربی احول خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). بمعنی کاج است که بعربی احول گویند. (برهان قاطع...
شاه قلی . [ ق ُ ] (اِخ ) (مهتر...) نام قاتل میرزا شاه حسین اصفهانی وزیر شاه اسماعیل صفوی بوده است که در دیوانخانه بسال 926 او را بکشت . (...
شاه فرد. [ ف َ ] (اِ مرکب ) بیت قصیده . شاه بیت . بهترین فرد و بیت قصیده یا غزل .
شاه کلا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل . دارای 360 تن سکنه . آب آن از رودخانه و چشمه . محصول آن برنج ، مخت...