۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۹ ثانیه
غلبه شدن . [ غ َ ل َ ب َ / ب ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بسیار شدن . فراوان گردیدن : هیچکس قادر نبود که بر آن آب گذر کند به هنگامی که آن آب غل...
غریق شدن . [ غ َ ش ُ دَ] (مص مرکب ) غرق شدن . رجوع به غرق و غرق شدن شود.
غمین شدن . [ غ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) غمناک و اندوهگین شدن : خارش گرفته و به خوی اندر شده غمین همچون کپوک خاسته میجست کام کام . منجیک .غم...
غنچه شدن . [ غ ُ چ َ/ چ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه ازجمع شدن و گرد شدن . (انجمن آرا) (از برهان قاطع). کنایه از خویش را فراهم آوردن . (آنندراج ...
شکفت شدن . [ ش ِ ک ُ ش ُ دَ] (مص مرکب ) (اصطلاح کیمیا) تبخیر شدن آب مواد متبلور و خاک شدن آنها مانند نمک فرنگی . (ناظم الاطباء).
شکیبا شدن . [ ش ِ / ش َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) قرار گرفتن . آرام شدن . متحمل شدن . صبرکردن : صنما بی تو دلم هیچ شکیبا نشودوگر امروز شکیبا شد فردا ...
شنقار شدن . [ ش ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بمعنی مردن سلاطین ، در جغتایی استعمال کنند. (از غیاث اللغات ) (آنندراج ). کنایه از مردن پادشاه ترکستان ...
شیرک شدن . [ رَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) دلیر گشتن و باجرأت شدن . (ناظم الاطباء). دلیر و چیره شدن . (آنندراج ) (غیاث ). جری گردی...
صحبت شدن . [ ص ُ ب َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول امروز گفتگو کردن . مذاکره کردن .
صافی شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پاکیزه شدن . بی غل و غش شدن . نقیض کدر شدن : تا روی به جنبش ننهد ابرشغبناک صافی نشود رهگذر سیل ز خاشاک ....