اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شدن

نویسه گردانی: ŠDN
شدن . [ ش َ/ ش َ دَ ] (اِخ ) موضعی است به یمن . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۲ ثانیه
گاوگون شدن . [ ُش دَ ] (مص مرکب ) سپید و سیاه شدن . گرگ و میش شدن : روز و شب خویش را کنم بدو قسمت هر دو بیک جای راست دارم چون تارنرمک ن...
کوژپشت شدن . [ پ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) حَدَب . احدیداب . تحادب . احدباب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). خمیده پشت شدن . و رجوع به کوژپشت و کوژ...
کرمناک شدن . [ ک ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ادادة. دَود. تدوید. (منتهی الارب ).
کامران شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کامروا گشتن . به آرزو رسیدن . پیروز شدن : هر آنکس که شد کامران در جهان پرستش کنندش کهان و مهان . فردوسی .ک...
کارتنگ شدن . [ ت َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به کارتنگ گرفتن شود : ازجهت خلف کار تنگ شد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 585).
قزوینی شدن . [ ق َزْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در خشم آمدن ، چه مردم آنجا مغلوب الغضب اند. (آنندراج ) : اگرچه نیست ز قزوین و روستازاد است ولیک میشود...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
همخو شدن - همگون شدن
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ورشکست شدن . [ وَ ش ِ ک َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مفلس شدن . افلاس پیدا کردن . به افلاس دچار گشتن . ورشکستن . نادار و پریشان گشتن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.